http://iranmano.blogspot.com سایت سکسی ایرانی جدید سیاوش دلسوزخفن, ,کلیپ ایرانی, داستان ، عکس س ک سی,سیاوش دلسوز
گالری کون بزرگ ,کیر.کوس.کون.کليپ
گالری عکس کون بزرگ
عکس های خواهران صیغه ای بسیجی
کیر.کوس.کون. |
ادامه مطلب تمامی پست های دارای تصویر خفن می باشند
يك كون واقعا بزرگ |
کون سفید و بزرگ |
کون و باسن گوشتی |
دانلود فيلم یک آخوند در تجاوز به پسر بچه بسیجی ینی بسیجی کونی
عکس و فیلم سکسی ایرانی برای بروبچ گل شهوانی سلام بروبچ خفن چطورید؟
بروبچ خوبی هم که نظر دادن ممنون.این عمل بچه بازی یا تجاوز به پسر بچه میباشد ؟
من که نفهمیدم تو مسجد این کارها
نظر شما چی؟
یک آخوند در لواط با دانش آموزان بسیجی مسجد
اگر به زیر زانو فرد بالغ دقت شود، عمامه این آخوند کثیف و هرزه را خواهید دید و البته دانش آموز 15 ساله بسیجی نیز هنوز چفیه خود را بر گردن دارد.
دانلود فيلم
https://app.box.com/s/5ceae82e0aaa95d62827
akhunde kasif.3gp
در نجف آباد نیز , انتشار فيلم تجاوز آخوندي به يك جوان 15ساله
اساساً قابل دفاع نیست.
کون تنگ
خیلی واقعیت ها تلخ است زمونه خراب کرد من وتو!
دوستان یک بار در شیراز یک دختر ۱۴ ساله افغانی کردم هنوز ان حال کردن و کوس و کون کردن ان صبح را فراموش نکردم
مثل همین کلیپ کردمش اگر وقت داشتم خا طره اش را مینویسم این کلیپ ادامه داره
وقتی داشتم نفیسه را از کون تنگ میکردم برادر کوچکتر امد روی پشت بام
که کیر من تا دسته تو کون نفیسه بود و اخ و اف زده بود بالا وقتی که سر خر این منظره را دید
غیرتی شد من هم در دهنش را گرفتم و شورتش کشیدم تا زانو پایین و سر کیرم تف زدم
با فشار کردم تو کونش که پاره شد و کیر من خونی شد و رستم از حال رفت و نفیسه شوکه شده بود
صبر کن ویدیو میاد عزیز
يه گرم گوشت اضافي رو بدنش نبود
ساق پاي کشيده
شيکم صاف صاف
تو قسمت باسنش برجستگي داشت فقط
با اون دو تا سينه ماماني و ناز که الآن ديگه با در آوردن تاپش آزادتر ده بود و مي خورد تو چش
مي خواتم سوتينشو باز کنم دستمو بردم رو کمرش هرچي گشتم دگمهاي گيرهاي خدايا حداقل يه زيپ باشه سه نکن
داستان سکسی .خاطره کوس کردن
داستان که می خوام براتون بگم واقعیت داره ،🙏🏻💛
درود👏👏👏🌹🌹🌹
من و همسرم و دخترم نازی یه روز خواستیم بریم به استان اردبیل و شهر سرعین ، همون شهریکه آب گرم و معدنی داره .
بعد از ظهر به سرعین رسیدیم و دنبال اتاق گشتیم تا اینکه در هتل ماهان اتاقی اجاره کردیم و قرارشد که دویا سه شب اونجا باشیم . درب همه این اتاقها به راهرو چند ضلعی بازمیشد .
ما از بس خسته بودیم که حال رفتن به اب گرم را نداشتیم برای همین رفتیم تو شهر دور بزنیم و آش دوغ سرعین بخوریم . بعد از خوردن آش و گشتن در شهر و خوردن شام به هتل برگشتیم . شب از بس خسته بودیم همه خوابیدیم و قرار شد که صبح همسرم و دخترم بروند به استخر آب گرم سبلان و من هم بعد از ظهر برم و تا ظهر خوب استراحت کنم .
ساعت 9 اونها از اتاق خارج شدند و من هرچقدر کردم خوابم نیومد و خواستم برم بیرون و صبحانه بخرم . موقع خروج از اتاق دیدم که درب اتاق مقابل بازه و خانم خم شده و اتاق رو جارو می کند . با دیدن این منظره کمی مکث کردم تا شاید منو ببینه و عکس العمل نشون بده . خانم وقتی منو دید لبخندی زد و سلام کرد و من هم جواب سلام رو دادم .
درود👏👏👏🌹🌹🌹
من و همسرم و دخترم نازی یه روز خواستیم بریم به استان اردبیل و شهر سرعین ، همون شهریکه آب گرم و معدنی داره .
بعد از ظهر به سرعین رسیدیم و دنبال اتاق گشتیم تا اینکه در هتل ماهان اتاقی اجاره کردیم و قرارشد که دویا سه شب اونجا باشیم . درب همه این اتاقها به راهرو چند ضلعی بازمیشد .
ما از بس خسته بودیم که حال رفتن به اب گرم را نداشتیم برای همین رفتیم تو شهر دور بزنیم و آش دوغ سرعین بخوریم . بعد از خوردن آش و گشتن در شهر و خوردن شام به هتل برگشتیم . شب از بس خسته بودیم همه خوابیدیم و قرار شد که صبح همسرم و دخترم بروند به استخر آب گرم سبلان و من هم بعد از ظهر برم و تا ظهر خوب استراحت کنم .
ساعت 9 اونها از اتاق خارج شدند و من هرچقدر کردم خوابم نیومد و خواستم برم بیرون و صبحانه بخرم . موقع خروج از اتاق دیدم که درب اتاق مقابل بازه و خانم خم شده و اتاق رو جارو می کند . با دیدن این منظره کمی مکث کردم تا شاید منو ببینه و عکس العمل نشون بده . خانم وقتی منو دید لبخندی زد و سلام کرد و من هم جواب سلام رو دادم .
اشتراک در:
پستها (Atom)