Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب گایش کس سفید. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب گایش کس سفید. نمایش همه پست‌ها

کلیپ سکسی انلاین از کون

گایش یه پلنگ  ﭼﻪ ﮐﻮﻧﯽ ﺩﺍﺭﻩ
دلتون شاد
😊🌹


پلنگ  ﭼﻪ ﮐﻮﻧﯽ ﺩﺍﺭﻩ


 تنگ حشری 
 تنگ حشری 



دختربا کوس و کون تنگ حشری سفید تنگ

تصاوير خصوصي گایش کس سفید مي بوسيدم و مي ليسيدم گردنش و پستوناش

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش


تصاوير خصوصي هر عکس سکسی که دلت بخواد داخلش هست


کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی


دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

کلیپ سکسی همجنس بازی از مردهای کونی
 گایش کس سفید مي بوسيدم و مي ليسيدم گردنش و پستوناش
Öppna bifogad fil
video-play.mp4
تصاوير خصوصي


 گایش کس سفید

 گایش کس عکس کون یه دختر خارجی

يك كون تنگ سكسي. سكسي,كون,آب كير,كوس,كس,جووون,بخورش,بكن
کردمش تو سوراخ کونش. کونش زياد تنگ نبود ولي گشاد هم نبود يه کم که بازي کردم باز شد. بهش گفتم ميخوام بکنم تو کونت، گفت هر کار ميکوني ...


 گایش کس سفید


 كیر كلفت


كون تنگ بلور  
 بیشتر در ادامه مطلب میباشد -
کس و کون من این شکلیه خوشگله؟
واقعا کس و کون ماه و قشنگی داره کاشکی اینجا بود تا من میتونستم پارش کنم.
Teens from Tokyo Teens from Tokyo
Teens from Tokyo
سکس · کس · تنگ · کون · سفید · گوشی · موبایل · باسن · جنده · ایرانی · لخت · مادرزاد · برهنه · عریان · باحال · دخنر · سکسی · پسر · کیر · کلفت · توپ ...


قبل از اینكه شوهر كنم یك پسر توی محله ما بود كه از اون چاقو كشها و قداره بندها بود یك هیكل درشتی داشت و چندتا نوچه دنبال خودش جمع كرده بود و تقریبا همه اهالی محل از دستش شاكی بودن تا اینكه یك روز این پسر به خواستگاری من اومد چون كاملا میشناختیمش بهش جواب رد دادیم اما اون ول كن نبود مدام میومد خواستگاری بعد از مدتی هم شروع به عربده كشی كرد چند بار به پلیس زنگ زدیم اما یا فرار میكرد یا با دادن رشوه خلاص میشد خلاصه دیدیم واقعا داره كارد به استخون میرسه به خانوادم گفتم خودم این مشكل رو حل میكنم!
یك روز كه سر كوچه با نوچه هاش وایساده بود بهش اشاره كردم كه بیاد بعد ازش پرسیدم كه چی میخواد گفت كه باید زنم بشی گفتم من نمیتونم چون خانوادم مخالفت میكنن ولی اگر بخوای باهات فرار میكنم!


قبول كرد من پیش خانوادم رفتم و گفتم برای اینكه سر و صدا بخوابه چند روزی میرم خونه عمو تو شهرستان اونها هم قبول كردن من طبق قراری كه با پسره گذاشته بودم با هم به خونه یكی از رفقاش كه تو كار فروش تریاك بود رفتیم. اون خونه حالت خونه تیمی رو داشت كه تو محله خاك سفید بود زیر زمین خونه هاش به همدیگه راه داشت غیر از ما یك پسر و دختر شهرستانی هم كه اونها هم ظاهرا فرار كرده بودن زندگی میكردن صاحبخونه پسر شهرستانی رو مجبور كرده بود براش تریاك بفروشه و وقتی پسره نبود دختره رو مجبور میكرد كس و كون بده یا براش ساك بزنه دختره هم از ترس به پسره هیچی نمیگفت اسم دختره بلور بود و اسم پسره اسماعیل اسم دوست پسر من كه باهاش فرار كرده بودم جواد بود جواد خیلی سفت و محكم منو میكرد خیلی هم به گاییدن كون من علاقه داشت یك روز كه دمر خوابیده بودم و داشتم به جواد كون میدادم دیدم صاحبخونه در حالی كه موهای بلور رو گرفته كشون كشون آوردش تو جواد گفت اصغر آقا مگه نمیبینی من با شهین مشغولم اصغر گفت كاریتون ندارم اتاق بغلی دارن تریاك می كشن نمیشه اونجا گاییدش!
جواد به من گفت كه پتو رو روی خودمون بكشیم در همون حالت اصغر شروع به لخت كردن بلور كرد واقعا هیكل بلور سفید و بلوری بود قد بلند و هیكل تپلی داشت بلور گفت تو خیلی كثیفی كه از اعتماد اسماعیل به خودت سؤاستفاده میكنی اصغر گفت مثلا بدونه چه غلطی میكنه خودت بهش بگو تا شكمت رو سفره كنه بعد كیرش رو دراورد و صورت بلور رو بهش نزدیك كرد.......
بلور شروع به خوردن كیر اصغر كرد یكدفعه ضربات كیر جواد محكمتر شد و با شدت بیشتری كونمو میگایید!
گفتم چی شده حشری شدی؟
گفت وقتی همچین كونی زیر منه چرا كیرمو تا نصفه توش كنم!
من خودمو كمی گشاد تر كردم تا تحمل كیر جواد برام آسونتر بشه نگاهی به كیر اصغر كه بلور داشت میخوردش انداختم واقعا خیلی كلفت بود از كیر جواد هم كلفتر بود با اینكه اصغر حدودا 40 سالش بود اما خیلی كمر قوی بود بلور پاهاشو از هم باز كرد و اصغر رفت وسط پاش و كیرشو تو كسش فرو كرد بلور همون جور كه داشت كس میداد گفت یك شلوار مثل همون كه زنه پاش بود برام میخری؟
اصغر گفت كدوم زنه و كیرشو محكمتر تو كس بلور فشار داد!
بلور ناله ای كرد و گفت همون زنه كه اومده بود مواد بخره!
اصغر چنگی به پستونهای بلور انداخت و گفت به اسماعیل بگو برات بخره ودرهمون حالت كون بلور را انگشت محكمی كرد بلور با ناراحتی گفت كسش رو تو میكنی لباسش رو اسماعیل بخره حیوونكی از موقعی كه اومدیم اینجا دو مرتبه هم به من دست نزده اونوقت تو به اندازه 20 برابر كل عمرم منو كردی!!
اصغر دوباره كیرشو تو كس بلور چپوند و گفت تازه كم گاییدمت اون هم از سرت زیادیه ...
جواد به من گفت كه برگردم تا بتونه تو كسم بكنه داشتم به جواد كس میدادم كه یكدفه ناله بلور درامد. اصغر داشت تو كونش میذاشت و سوراخ كون تنگ بلور طاقت كیر كلفت اصغر رو نداشت قشنگ صدای شلاپ شلوپ كیر كلفت اصغر تو كون تنگ بلور میومد!
بعد از مدتی اصغر كیرشو بیرون كشید و آب كیرشو روی كون بلور پاشید جواد هم همون موقع آب كیرشو روی شكمم ریخت اصغر كیرشو تو دهن بلور كرد و گفت زود باش میك بزن تا تمیز بشه جواد هم از روی من بلند شد رفت كه خودشو بشوره وقتی جواد رفت اصغر گفت فكر نكن جواد خیلی به تو وفاداره امروز كه كمرشو خالی كردی ولی فردا بیا انبار پشتی تا ببینی كه داره همین بلور رو میگاد مگه نه بلور؟


بلور همون طور كه داشت كیر اصغر ساك میزد به علامت تایید سرشو تكون داد!
من گفتم تو دروغ میگی؟ میخوای جواد رو از من دور كنی ...
گفت اگه باورنمیكنی شرط بندی میكنم سر یك دور حال كردن با تو درعوض اگه من باختم هرچی پول بخوای بهت میدم فكر میكنی چرا بلور به این راحتی حاضره من بكنمش؟ چون دیده آقا جواد شما كون اسماعیل و گاییده و چون اون از مرد كونی بدش میاد حاضر شده به من بده مگه نه بلور؟ بلور با علامت سر تایید كرد من كه باورم نمیشد محلشون نذاشتم و لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون بعد از مدتی فهمیدم اصغر راست میگه اما دیگه نذاشتم هیچكدومشون منو بكنن من از اونجا فرار كردم و به خونمون برگشتم جواد هم دیگه سراغ من نیومد و بعد از مدتی شنیدم كه اعدامش كردن به جرم لواط وزنا و كشتن اصغر صاحب خونه.!!!
...

این داستان داستان آشنایی من با دوست پسرم حمیده كه شاید از زبون خود من شنیده باشید اما من از حمید خواهش كردم داستان رو از زبون خودش براتون تعریف بكنه
...
اولین بار كه من شهین خانم رو دیدم تازه با شوهرش به محله ما اومده بودن شهین خانم خیلی زود با زنهای همسایمون خودمونی شد و باب رفت و آمد و دید و بازدید رو باز كرد اكثر اوقات كه به خونمون میرفتم میدیدم با مادر من مشغول صحبت هستند و یا با هم دارن سبزی پاك میكنند از همون موقع من برق شیطنت رو توی چشمهاش حس كردم.
با اینكه شهین همیشه چادر سرش میكرد اما اصلا روی خودش رو نمیپوشوند و حسابی چادر باد میداد من حس كرده بودم كه تنش میخواره و یك چیزهایی دستگیرم شده بود!
یادمه روز جمعه بود بابای من با شوهر شهین خانم باهم تصمیم گرفتن كه به گردش بریم چون ما ماشین نداریم سوار ماشین شوهر شهین خانم شدیم شهین خانم چون تپلی بود صندلی جلو نمینشست برای همین بابای من جلو نشست و من و مادرم و شهین عقب ماشین نشستیم مادرم بغل پنجره نشسته بود و شهین وسط بغل دست من وقتی ماشین حركت كرد حس كردم شهین جابجا شد طوری كه یكی از رونهاش روی پام قرار گرفت من خودمو كمی جمع كردم ولی دیدم باز اون خودشو به طرف من هل داد ولبخند معنی داری كرد من خودمو جابجا كردم طوریكه یكی از پاهاش كاملا روی پای من قرار گرفت و وقتی منو نگاه كرد چشمكی بهش زدم تا وقتی كه رسیدیم و بساط پهن كردیم و بابام اینها شروع به درست كردن كباب كردن
من متوجه شدم شهین داره به من اشاره میكنه چون شوهرش اونجا بود زیاد بهش توجه نكردم برگشتن هم مادرم بین من و شهین نشست و دیگه اتفاقی نیفتاد. اما از اون روز رفتار شهین جون با من فرق كرد تا اینكه شوهرش به مسافرت رفت من یك روز توی راه پله باهاش روبرو شدم فوری سر صحبت رو با من باز كرد و بعد از حرفهای حاشیه ای گفت یادته حمید با هم كه رفته بودیم گردش پای من روی پای تو افتاده بود ...



من كه حسابی خجالت كشیده بودم و فكر نمیكردم شهین همچین چیزی رو بگه سرمو پایین انداختم بعد گفت ناقلا اون موقع تو یك چشمك به من زدی كه فهمیدم اهل حالی حالا اگه دوست داری میتونی بیای خونمون چون شوهرم نیست
باورم نمیشد كه بتونم به این راحتی شهین رو تصاحب كنم.
اون از جلو و من از پشت سر حركت كردیم از پشت كون بزرگش رو میدیدم و از این كه تا چند دقیقه دیگه در اختیار من قرار میگیره حسابی شق كرده بودم .
كون شهین بد جوری بالا و پایین میرفت و من هم عاشق كون و كون كردن هستم وقتی داخل خونشون شدیم شهین به صورت استریپ تیز شروع به دراوردن لباساش كرد جوری كه من فقط توی فیلمهای سكسی دیده بودم من روی مبل نشستم و شهین شروع به رقصیدن كرد پشتشو به من كرده بود و با رقصوندن كونش آروم آروم پیرهنشو دراورد بعد دامنشو پایین كشید كون سفید و تپلی جلوی من ظاهر شده بود یك دور چرخید و دامنش به زمین افتاد بعد شهین مونده بود و یك شرت وكرست با رقصوندن پستوناش كرستشو به زمین انداخت و دوباره پشتشو به من كرد و از كون قنبل كردش شورتشو پایین كشید خط وسط لپهای كونش كمی از هم باز بود معلوم بود كه قبل از من حسابی از اون كون زیبا چشیده بودند بعد خم شد سوراخ كونش كمی قرمز رنگ بود و به حالت خوشایندی جمع شده بود گفتم شهین جون من همیشه آرزو داشتم سوراخ های دخترها وزنها رو از نزدیك و با دقت ببینم میشه برای اولین بار برای تورو ببینم؟
گفت چرا نمیشه عزیزم خوب نگاهش كن اومد جلو من و كونشو به طرف من قنبل كرد من دقیقا سوراخ كون تنگش و كس نرمش رو شروع به بازدید كردم اول دوتا انگشت سبابه رو با هم توی سوراخ كونش كردم و تقریبا سوراخش روباز كردم بعد دوتا اتنگشت دیگرم رو توی كس نرم و مهمون نوازش كردم واقعا چیز زیبا و دوست داشتنی بود بهش گفتم برگرده لب محكمی ازش گرفتم و زبونم رو توی دهنش كردم بعد اون زبونشو توی دهنم كرد واقعا شیرین بود بعد من با خشونت انگشت محكمی تو كونش كردم كه باعث شد شروع به ناله كردن بكنه بهش گفتم شهین جون یك آهنگ تند تكنو بزار میخوام سفت و سخت بكنمت.


با مهربونی منو بوسید و یك آهنگ تند گذاشت دیگه كم كم وحشی شده بودم پستوناشو میمكیدم و چنگ میزدم بعضی وقتها چنگ بهش میزدم و وشگون محكمی ازش میگرفتم كمی پستونهاش كبود شده بود شروع به خوردن كسش كردم در همون حالت سوراخ كونش روبرو من قرار گرفته بود و كونش رو انگشت های محكمی میكردم ازم پرسید سوراخام چطوره؟
گفتم تا حالا كه بد نبوده كونت تنگ و نرمه ولی مثل اینکه شوهرت بد جوری كست رو پاره كرده گفت نه شوهرم نبوده قبل از اینكه بیایم اینجا یك قصاب تو محلمون داشتیم كه بد جوری كیرش كلفت بود و شانس آوردی كه فقط از كس منو میكرد برای همین كسم گشاد شده.


كونشو انگشت محكمی كردم و گفتم پس من هم كونتو گشاد میكنم گفت باشه كونم در اختیار توست. بلند شدم و وایسادم و كیرم رو بیرون آ وردم گفت جووون واقعا كه كلفته اینو گفت و شروع به ساك زدن كرد. خیلی وارد بود بیشتر عمیق ساك میزد و كیرم از حلقش رد میشد و زبونش به تخمام میخورد موهاشو گرفتم و سرشو به طرف كیرم فشار دادم شروع به سرفه كرد و گفت خفم كردی دهنمو بد جوری گاییدی. ..
ازش پرسیدم شهین جون تا حالا شده وقتی كونتو بگان گوز بدی؟ خجالت كشید و گفت آره اگه فشار به سوراخم و شكمم زیاد باشه بعد از خجالت سرخ شد دوباره كیرمو تو دهنش كردم و بهش گفتم فعلا كیر كلفت بخور


لبخندی زد و گفت بده بخورم حسابی ملچ مولوچ میكرد با دست دیگرش كسشو میمالید .
بعد من روی مبل نشستم و بهش گفتم كه روی كیرم بشینه كسشو باز كرد و روی كیرم نشست. كس واقعا داغی داشت وقتی نشست خیلی راحت كیرمو داخل كسش كردچند بار كه بالا و پایین شد در حالی كه كیرم توی كسش بود چرخید طوری كه پشتش به من بود و به من گفت همین جور كه داری تو كسم میكنی كونمو انگشت كن شروع به انگشت كردن كونش كردم سوراخ كونش واقعا تنگ بود با یك دست كونشو انگشت میكردم و با دست دیگه پستونشو میمالیدم واقعا حشری شده بود به من گفت قدر این موقعیتو بدون اگه یكی توی خیابون حتی از روی مانتو یا چادر منو انگشت بكنه آنقدر داد و فریاد میكن تا توجه همه به كونم جلب بشه اما تو داری مفتی تو سوراخم رو انگشت میكنی اینو كه گفت كونشو انگشت محكمتری كردم بهش گفتم میخوام بزنمت زمین و كونتو بگام؟ به من گفت یك خورده دیگه با كسم حال كن بعد كونم بزار. گفتم باشه و چند تا تلنبه دیگه زدم در همون حالت به كف دستم تف میزدم و به در كون شهین میمالیدم كونش حسابی آماده شده بود من بهش گفتم كه حالا دیگه كون میخوام گفت باشه و رفت دمرو دراز كشید و گفت بیا شروع كن گفتم نه این طوری نه من میخوام روی اون صندلی تكی پشتو رو بشینی و رونهاتو بیرون بدی گفت خیلی خوب رفت صندلی رو آورد و طوری نشست كه رویش به طرف پشتی صندلی بود و قنبل كونش كاملا بیرون افتاده بود رفتم پشتش وایسادم و سر كیرمو دم سوراخ كونش گذاشتم سر كیرمو به آرومی داخل سوراخش كردم سوراخش حتی از كسش هم گرمتر بود با این تفاوت كه خیلی تنگ بود ناله ای كرد و گفت یواش بكن یواشتر من كونم حساسه خیلی بهش اهمیت میدم...
گفتم باشه كیر منم حساسه به زور بقیه كیرمو داخل كونش كردم بعد شروع به تلنبه زدن كردم خیلی دردش میامد من برای اینكه بیشتر لذت ببرم شدت ضربه هامو بیشتر كردم طوری كه با هر فشار من صندلی قرچ و قروچ میكرد
گفتم شهین از روی صندلی بلند شو و روی زمین به حالت سجده قنبل بكن همون طوری كه كیرم توی كونش بود قنبل كرد و با دوتا دستهاش لپهای كونش رو از هم باز كرده بود تا درد كیر من كمتر بشه و كیرم راحتتر تو كونش بره اما شدت ضربه های من به حدی بود كه مجبور شد دستهاشو از روی لپهای كونش برداره و به زمین بزنه تا بر اثر شدت ضربات كیر من به جلو نره و صورتش به زمین نخوره در همون حالت شروع به حرف زدن كرد.
شهین حسابی حشری شده بود مرتب میگفن منو بكن كونمو پاره كن منو بگا جون جون من كیر میخوام حسابی كونشو گاییدم بعد كیرمو بیرون كشیدم و آب كیرمو روی كونش ریختم....

بعد از اینكه حمید رفت من سوراخ كونم بد جوری درد میكرد رفتم حموم وبعدش كه اومدم شوهرم با یكی ازدوستاشو خانمش اومده بودن شوهرم به من گفت شهین آقای سهرابی و خانمشون یكی از بهترین دوستای من هستن میخوام حسابی ازشون پذیرایی بكنی من كه كونم حسابی پاره شده بود با ناراحتی گفتم باشه!
زن آقای سهرابی اسمش سهیلا بود زن قد كوتاه با هیكلی لاغر كه فكر میكنم حدودا 45 كیلو وزن داشت شوهرم و سهرابی حسابی مست كردن و شروع به قمار بازی كردن و من با سهیلا شروع به صحبت كردیم شوهرم داشت تخته نرد بازی میكرد و بلند بلند میخندید حسابی مست شده بودن بعد یك دفعه سهرابی گفت عجب زن خوشگلی داری حاجی چقدر تپلی و بانمكه. شوهرم گفت زن تو هم خوشگله سهرابی گفت موافقی سر زنهامون شرط بندی بكنیم؟ شوهرم گفت آره من كه بدم نمیاد من فكر كردم الان سهیلا اعتراض میكنه اما با تعجب دیدم هیچی نگفت من و سهیلا رفتیم كنار شوهرم و سهرابی نشستیم و نگاه میكردیم بعد از مدتی شوهرم سهرابی رو برد خود سهرابی گفت سهیلا خودتو آماده كن.
من باورم نمیشد كه سهیلا به این راحتی خودشو در اختیار شوهر من قرار بده و سهرابی هم ناراحت نشه ولی سهرابی مثل اینكه كاملا مست شده بود و هیچی حالیش نبود سهیلا هم كاملا بیتفاوت بود لباسهایش رو دراورد و با شوهر من به اتاق خواب رفت سهرابی نشسته بود روی مبل و سیگار میكشید من طرف اتاق خوابمون رفتم دیدم سهیلاپاهاشو روی شونه شوهرم گذاشته و داره بهش كس میده پیش سهرابی برگشتم و بهش گفتم میخوای تو هم با من حال بكنی؟
گفت خودم نه چون زنم رو هم به زور میكنم اما یك پسر دارم كه 14 سالشه دوست دارم اون تورو بگاد بهش گفتم آخه اون بچه هست گفت اتفاقا نمیدونی چه كیری داره وقتی داشت مادرشو میگایید دیدمش تلفن و آدرسشو گرفتم به طرف اتاق خواب برگشتم دیدم شوهرم سهیلا رو مثل پر كاه تو دستاش گرفته و روی كیرش بالا پایین میكنه چون من وزنم زیاد بود نمیتونست این كار رو با من بكنه ولی سهیلا سبك بود با اینكه خودم به شوهرم خیانت میكردم طاقت دیدن گاییدن كس دیگه ای رو توسط اون نداشتم..........



بعد از اون جریان چند روز بعد سهرابی زنگ زد و گفت بیا خونمون اوضاع مناسبه وقتی رفتم خونشون دیدم خودش با پسرش نشستن روی مبل و لخت شدن سهرابی به پسرش گفت این همون خانومست كه بهت گفتم پسرش به من گفت جنده جون بیا جلو ببینم من جلو رفتم و بهش گفتم دوست ندارم كسی به من بگه جنده به من گفت كیرمو ساك بزن گفتم این دودوله نه كیر و سرشو تو دهنم كردم و شروع به مكیدنش كردم بعد باباش گفت ناراحت نباش الان كیر واقعی میدم بخوری بعد به سر كیرش سس گوجه فرنگی زد و به من گفت كه بخورمش من داشتم كیرشو ساك میزدم كه پسرش گفت بابا من دست به كونش بزنم؟ سهرابی گفت بزن بابا جون ...پسره دستشو تو كون من كرد سس سر كیر سهرابی تموم شده بود كیرشو دوباره دراورد و سس بهش زد و دوباره تو دهن من چپوند پسرش هم ناخن هاش تیز بود و سوراخ كون و كسم رو خراش میداد و اذیت میكرد....
بعد سهرابی به پسرش گفت بره كنار تا بتونه منو بكنه پسرش روی مبل نشست و من هم روی مبل خم شدم و شروع به مكیدن دول پسرش كردم سهرابی هم پشت سر من قرار گرفت انگشت بزرگشو تو كونم كرد كه كاملا بتونه به كونم مسلط بشه بعد مجبورم كرد كه پاهامو بیشتر باز كنم و كیرشو با شدت تو كسم فرو كرد و مدام انگشتشو تو كونم میچرخوند آب پسرش تو دهنم اومد ولی سهرابی با شدت بیشتری تلنبه میزد یكدفه كیرشو از كسم بیرون كشید و انگشتشو هم از كونم بیرون آورد و كیرشو تو كونم فشار داد خیلی كلفت بود و كونم بد جوری میسوخت شروع به مالوندن پستونام كرد بهش گفتم شوهر من كه اینقدر بد جور زن تورو نگاییده بود كه تو اینقدر منو بد میكنی گفت اتفاقا زن بدبخت من كسش و كونش جر خورده بود طوری كه همون شب میخواستم بكنمش دیدم اصلا نمیتونه تكون بخوره اینو كه گفت كیرشو با شدت تو كونم فرو برد ناله ای كردم بعد از چند بار تلنبه زدن دستشو تو موهام كرد و كله منو به زور برگردوند و آب كیرشو تو صورتم و دهنم خالی كرد




کلیپ سکسی + شهوت سرا کون شهوت سرا

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش 
کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!
کليپ سکسی و سوپر کردی
کوس ناز و باریک با این اندام خوشگل

لینک دانلود

   
 چه کوس خوشگلی داره این خانوم
 سینه
بیشتر در ادامه مطلب میباشد

 چه کوس خوشگلی داره این خانوم
 سفید و بلوند
عجب کون قرمزی داره سکسی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی
بعد از ظهر بود همه رفته بودن و من تا آخر شب بیکار بودم از بیکاری یهو زد به سرم که
برم درو باز کنم ببینم خبیری تو آپارتمان هست یا نه{آپارتمانی که ما در اون هستیم 4 طبقه هست} و از خوش شانسی من
خونه روبروئی ما یه خانواده درش زندگی میکنن که 2 تا دختر داره یکی کوچولو و یکی هم همسن خودمه
و باز از خوش شانسی من دقیقا همونی که من دنبالش بودم و انها حدود 4 ماه بعد از ما اومدن به اونجا و از اون موقع تا حالا هر وقت که بهش برمیخوردم یکمی همچین خودشومیگرفت و من هم تا حالا هر کاری کردم که بتونم باهاش رابطه برقرار کنم نشوده.
و خوشبختانه امروز که هیچکی خونه ما نبود و تنها بودم همین طور که مشغول گشت زدن بودم رفتم پشت بوم و یکمی که گذشت دیدم یه دختری اومد جلوی در آپارتمان و زنگ زد منم تا دیدم که در وشد و اون خواست بیاد داخل تندی اومدم پائین تا ببینم با کی کار داره
…وای یهو دیدم همین جوری داره از پاها میاد بالا طرف در ما.
تندی رفتم پشت در و از لای در مشغول نگاه کردن بودم که دیدم دختر روبروئی ما در خونشون رو باز کرد و اون دختری هم که داشت از پلها بالا میامد دوستش بود .نمیدونی چی بود از همه قشنگ تر اون پاهاش بود همین طور به پاهاش چشم دوخته
بودم که دختر همسایه دسشو گرفت وبردش تو خونشون.
منم که دیگه با دیدن اون صحنه نمیتونستم خودمو نیگردارم یواش درو وا کردم و رفتم کفششو برداشتم و اومدم تو خونه .
دیگه داشت آب از دهنم راه میفتاد گفتم حالا که نمیتونم اون پاها رو با دستام لمس کنم با کفشش خودمو ارضاء میکنم
شروع کردم به بو کردنشش و هی زبونمو میزدم به کفش هر دو لنگه رو گرفتم دستم هی لیس میزدم هی بو میکردم
تا این که حسابی آلتم شق شده بود دیگه نتونستم بیشتر از این خودمو نگه دارم
حد اقل میتونستم 50 درصد حس فتیشی خودمو ارضا کنم. یه لنگه شو گرفتم دستم و حسابی مالوندمش به آلتم و بعد اون یکی لنگه رو هی مالوندمشون به آلتم تا این که حسابی حشری شدمو آب منیم زد بیرون منم نصفشو ریختم توی کف یه لنگه و نصف دیگشو توی اون لنگش و چون کفشش بند بندی بود معلوم میشد که توش خیس شده منم گفتم بزار باشه.
خلاصه بعد از این که خودمو با اون کفشائی که حسابی داغ بود و بوی شهوت انگیزی میداد ارضا کردم بردم گذاشتم سرجاش .و اومدم تو خونه .بعد از 10 دقیقه که گذشت دباره آتیش شهوت زد بالا و رفتم لای در باز کردم که ببینم آیا میاد بیرون یا نه اما هر چی
نشستم نیومد و یواشکی اومدم بیرون و رفتم رو راپله های طبقه بالائی نشستم طوری که اونا بیان بیرون بتونم ببینمششون .
نزدیک 15 .20 دقیقه نشستم اما نیومد خلاصه انقدر نشستم که دیگه داشتم کسل میشدم و بلاخره بعد 1 ساعت اومد بیرون .
تندی سرمو از نردها آوردم جلو تا بتونم هم پاهاشو ببینم و هم ببینم که موقعی که پاهاشو میزاره تو کفش چه عکس العملی نشون میده
بعد مدت کوتاهی که با هم مشغول قرار گذشتن و خداحافظی کردن بودن منم خوب پاهاشو که یه جوراب مشکی نازک پاهاش بود داشتم نظاره میکردم که یهو دیدم که رفت گوشه دیوار که کفششو بپوشه .
یه پاشو گذاشت تو کفش اما هیچ تغییری تو چهرش دیده نشد وبعد اون یکی پاشو که گذاشت تو کفش فهمیدم که یه چیزی حس کرد و من گفتم شاید تا الان خشک شده یا شاید هم فکر کرده آبه.
خلاصه من که اونجا خشکم زده بود اون با دختر همسایمون یه دست دادن و خداحافظی کردن .منم تندی بلند شدم و آروم رفتم از
راپله ها پائئن تا اگر بشه و جراتشو پیدا کنم به باهانه رفتن به بیرون یه نگاهی بهش بندازمو از بغلش رد شم تا ببینم میشه یه جورائی باهاش رابطه ایجاد کنم.
همین طور که داشتم میرفتم پائین دیدم یهو کنار در ورودی ایستاد و نشست رو پله .....اونجا بود که فهمیدم یه چیزائی فهمیده همین طور که داشتم از پشت نردها یواشکی نگاش میکردم چون تکیه داده بودم به نردها و زیر نردها لغ بود و پایه نرد تکان خورد و از صدای که از تکان خوردن نردها درآمد یهو سرشو برگردوند و پشت سرشو نگاه کرد و منم یهوئی قافلگیر شدم و سرم کشیدم عقب .ولی فایده ای نداشت منو دیده بود .اولش خیلی ترسیدم و همون جا رو پله در جا نشستم که یهو دیدم داره میگه .میشه یه لحظه بیای.منم چون راستش اولین بارم بود و چون یه همچین تجربه ای تا بحال برام پیش نیومده بود از ترسم تکون نخوردم و همین طور نشسته بودم که دیدم گفت عیب نداره خودم میام .منم تا اینو شنیدم آروم بلند شدم و رفتم بالا که برم تو خونه ولی در باز گذاشتم که اگر اون خواست بیاد بالا شاید به بهانه باز بودن در بفهمه که من این توام. ورفتم نشستم رو صندلی وسط حال.و همین طور قلبمم داشت تند تند میزد یه یک دقیقه ای نشستم و یهو دیدم خودشه و داره صدا میزنه> ببخشید یه لحظه میشه بیاید منم چون جرات اینو نداشتم که برم باهاش حرف بزنم چون آخه نمیدونستم چه عکس العملی از خودش نشون میده بخاطر کاری که من با کفشاش انجام دادم و منم
با ترس و لرز جواب دادم بفرمائید داخل کسی نیست.
و دیدم در زد و اومد تو و منو دید که نشسته بودم روبروش .اومد تو ویه نگاه به من کرد و گفت شما بودی تو راپاه ها پشت من قایم شده بودی . منم از یه طرف چون میترسیدم سرصدا را بنداز و هم خیلی حشری شده بودم و هی آب دهنمو قورت میدادم
{پیش خودم گفتم هر چی میخواد بزار بشه}گفتم بله من بودم .بعد گفت شما تو کفش من اون کارو کرده بودی منم یکمی مکس کردم. گفتم کدوم کارو .گفت راستشو بگو به نفعته. منم چون دیدم اینطوری گفت گفتم آره من کردم .همین طوری که دلشوره داشتم چی میخواد بگه گفت حالا شد.میتونم بشینم .اینو که گفت فهمیدم که اونم بدش نمی آد ومن هم کمی آروم تر شدم .
بعد من گفتم چیزی میخورید براتون بیارم .اگه بیاری ممنون میشم ومنم بلند شدم و اول رفتم درو بستم که یه وقت کسی نیاد داخل یا صدای ما رو بشنوه بعد رفتم شربت درست کردم و آوردم گرفتم جلوش و اونم یه نگاهی به من کرد و بعد شربتو برداشت و منم رفتم نشستم روبروش .همین طوری که مشغول به هم زدن بود یهو ازم پرسید بهتر نبود بجای این کاری که کردی با خودم در میون میزاشتی .منم گفتم اگه روم میشد این کارو میکردم و اونوقتم چجوری میتونستم بگم که من این کارو دوست دارم.سرشو یه تکونی داد و گفت >فوت فتیشی!!! منم چشام یهوئی گرد شد و گفتم شما پس میدونی گفت بهتر از خودت {تو دلم داشت قند آب میشد} .و من گفتم خیلی دوست داشتم که دختری رو ببینم که اونم مثل من به این کار علاقه داشته باشه .
بعد من گفتم تا حالا کسی با شما این تجربه رو داشته .گفت نه من با کس دیگه ای این تجربه رو داشتم .!!!!!من تعجب کردم گفتم یعنی چی .گفت مگه تا حالا ندیده که زن با زن فتیش داشته باشن .مگه حتما باید مردا با زنها فتیش داشته باشن .من {با تعجب}گفتم رابطه سکسی زن با زن دیدم و فتیش زن با زن رو اصلا فکرشم نمیکردم. گفت منظورم اینه که من بیشتر دوست دارم باهمجنس خودم رابطه فتیشی داشته باشم ولی رابطه غیر فتیشی را با مردا دوست دارم .{اینو که گفت منم دیگه خجالتم کامل از بین رفت} و منم گفتم یعنی اگر من بخوام با شما اول رابطه فتیشی داشته باشم بعد رابطه سکسی اصلی رو> شما دوست ندارید .اون گفت چون اولین بارم هست بدم نمیاد ببینم یه جنس مخالف با من رابطه فتیشی داشته باشه .....دیگه داشتم از شدت شهوت منفجر میشدم .گفتم پس بیا بریم تو اتاق گفت یه وقت کسی نیاد گفتم خیالت راحت حالا حالاها کسی نمیاد بعد کیفشو گذاشت رو میز و بلند شد پشت سر من اومد تو اتاق ....یه نگاهی کرد و گفت وای ی عجب جائی ...منم ایستاده بودم کنارش و دیگه داشتم کنترل خودمو از دست میدادم گفتم بشن دیگه .اونم نشت رو تخت منم به طوری که پاهاش جلوی من بود منم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و خودمو انداختم رو پاهاش {خدای من}باورم نمیشد که الان به آرزوئی که از بچگی با منه دارم میرسم .
جفت پاهاشو گرفتم تو دستم و هی با دستم میمالوندمشون و بعد به صورت سینه خیز خوابیدم رو زمین به طوری که نوک پاهاش جلوی دماغم بود .یه پاشو آوردم جلو و هی آروم آروم بو میکردم و گاهی هم نوک زبونمو میزدم بهش .و چون آلتم داشت منفجر میشد نتونستم رو زمین بخوابم و نشستم و پاهامو بردم زیر تخت که راحت تر بتونم پاهاشو تو دستام بگیرم .یه پاشو گذاشتم از رو شلوار به آلتم و یه پای دیگشم تو دستم و داشتم کفشو لیس میزدم نمیدونی به چه لذتی رسیده بودم بوی جورابش اونقدر شهوت انگیز بود که داشتم دیوونه میشدم .بعد اون یکی پاشو گرفتم تو دستم و اون یکی پاشو چسبوندمش به آلتم .حسابی لیس زدم .بو کردم .بوسیدم .و بعد جفت پاشو گرفتم تو دستم و خوب پرستیدمشون .و در همین حال که بودم اونقدر سرگرم لذت بردن خودم بودم که نفهمیدم اونم داره در حینی که من مشغول پرستش پاهاش هستم اونم دسشو کرده بود تو شلوارش و داشت به آلتش ور میرفت و منم که این صحنه رو دیدم شلوارشو زدم بالا تا بتونم تا بالاهای پاهاشو مورد پرستش خودم قرار بدم .همین جوری جفت پاهاشو گرفتم تو بغلم و آلتم وسط دو تا کف پاش بود و همین طور که بینی خودمو چسبونده بودم به پاهاش و بو میکردم و هی لیس میزدم آلتم را هم هی میمالوندم به پاهاش و بعد چون شدت شهوتم خیلی خیلی زیاد شده بود دستمو بردم و زیپ شلوارمو باز کردم تا بتونم به طور مستقیم آلتمو بمالم به پاش .و بعد چون تو تمام سایت های فتیشی که دیده بودم خواستم عین اونها عمل کنم و با این کار بیشتر خودمو ارضاء کنم .جفت پاهاشو گرفتم تو دستم و میمالوندم به آلتم طوری که نصف آب منی ازم همین جوری داشت میرفت و در همین حین دیدم صدای آه و ناله شهوتی اونم بلند شد .به صورت نصفه خوابیده بود رو تخت و پاهاش کاملا در اختیار من بود {هنوز باورم نمیشد } و منم که دیدم اون حسابی تو حال خودشه سر جورابشو با دندونم سوراخ کردم و آلتمو کردم داخل به طوری که آلتم هم به پای لختش میخرد و هم به جوراباش با این کار دیگه حسابی به اوج رسیده بودم و اون یکی پاشم چسبوندم به صورتم و تمام کف پا و پاشنه و نوک پاشو لیس زدم و بعد شروع کردم روی پاشو بو کردن و لیس زدن از یه طرف آب دهانم میریخت رو پاش و از طرفی دیگه آب منی هی سرازیر میشد .دیگه داشتم کامل خودمو ارضاء میکردم و بلاخره اون یکی پاشم چسبوندم به آلتم و هی همین طور کف پاشو مالوندم به آلتم تا آخر همه آب منی رو ریختم رو پاهاشو جورابش . حدود 10 دقیقه تو حالت مستی بعد از استمنا ساق پاهاشو تو بغلم گرفته بودم و هی لیس میزدم .و تا این که اونم خودشو ار ضاء کرد.و بعد از چندین دقیقه که هر دو تامون از حالت مستی خارج شدیم وبعد من بلند شدم و نشستم کنارش و بعد دوباره با کمی حرف زدن و تحریک شهوت یکدیگر دوباره شروع کردیم البته اینبار سکس فتیشی نبود و .............چون دیگه اینجا از موضوعی که ما در اینجا دنبالشیم خارج میشه ......
و من حدود 2 ماه هست که با او دوست هستم و از اون موقع تا حالا 4 بار دیگر با هم رابطه سکسی و سکسی فتیشی داشتیم که برای من اولین باری که با او این رابطه را داشتم لذتش خیلی بیشتر از دفعه های دیگه بود