Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب کوس افغانی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب کوس افغانی. نمایش همه پست‌ها

داستان سکسی 14- خاطره دختر افغاني "بچه بازی"

 دوستان افغانی این خاطره دختر افغانی است هر چند افغانی ها در تابو خود هستند ولی دختر های افغانی در تمام دنیا پنهای کوس و کون هوا میکنن پس فحش نده کونی 



در افغانستان، زنان اجازه ندارند در ملاء عام برقصند، اما به جای آن، پسران نوجوان در حالی که لباس زنانه به تن دارند، برای مردان می رقصند و عمدتا مورد بدرفتاری جنسی قرار می گیرند.

 پسربچه ها لباس زنانه پوشیده و برای مردان می رقصند

  به جز خود شان ورسم رواج مذخرف و متحجر شان به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد


چیزی که در بین طالبان طالبان رواج داشته و آنها بدون بچه اصلا جهاد هم نمی کنند ...

 افغانی ادم شو و فحش نده در همه کشورها جنده هست شاید مادر تو جنده باشه

 در افغانستان میگن تو مرا بکن من تو را میگام

این پسر های افغانی ستم میشه

کون افغانی گشاد

 

 

 

جنده مانده  افغانی

 

 


کوس افغانی در ولایت اجنبی

 

یک فحش دادی به پدرت ببین خواهر تو کون گذارت را گاییدم

 


خاطره سكس يك دختر افغاني از زبان خودش


 

تقریبا دو سال پیش ، اواسط بهمن ماه بود و حدودا یك سالی می شد كه از جمال خبر نداشتم ، ( به خاطر برخی مسائل، روابط دو تا خانواده كمی به هم خورده بود و بزرگای خانواده با هم صحبت نمی كردن. البته شنیده بودم كه مقدمات سفر دائمیشون به اروپا هم جور شده و همین روزهاست كه برای همیشه از ایران برن .) در این مدت بد جوری تو كف یه سكس با جمال مونده بودم ، ولی اصلا دوست نداشتم خودم پا پیش بزارم و باهاش تماس بگیرم .



در هر صورت  بعد از چند روز كه به این شكل گذشت دل به دریا زدم و بهش زنگ زدم . از شنیدن صدای من خیلی خوشحال شد و بدون اینكه من چیزی بگم خودش گفت : كامی جون كجائی ، كوچولو حسابی تو لك رفته و با من اصلا حرف نمیزنه و همش بهانه تورو میگیره . جمال به كیرش كوچولو میگفت. من از شنیدن این حرف خوشحال شدم و خوشحال تر اینكه خود جمال حرفو پیش كشید و ازم خواست كه حتما به خونشون برم و گفت : كه اگه نیای دیگه نمیتونیم همدیگرو ببینیم ، چون ما یه مدت كوتاه ایران هستیم و برای همیشه از اینجا میریم .از شنیدن این حرف حسابی ناراحت شدم ولی خودمو كنترل كردم و با یه حالت تقریبا بی تفاوت گفتم : باشه سعی میكنم قبل از رفتنتون یه سر بهت بزنم، ولی اون اصرار كرد و گفت : امروز ، فردا هیچكی خونه نیست و میتونیم حسابی باهم حال كنیم ، همین امروز راه بیفت بیا چون میخوام اینبار دیگه كونتو جر بدم. من هم كه منتظر اصرارش بودم گفتم باشه همین الان راه می فتم…



سکس کس 

خونه ما یك شهرستان و خونه خالم شهرستانی دیگه بود با فاصله سه ساعت ، حدود ساعت 4 بعد از ظهر به اونجا رسیدم ، وقتی به در خونشون رسیدم ، دیدم دم در اییستاده و منتظر منه از دیدن همدیگه خیلی خوشحال شدیم ، و حسابی همو بغل كردیم و بوسیدیم …

حدود نیم ساعتی كه از اومدنم گذشت ، جمال ازم خواست برم و یه دوش بگیرم و كمی به خودم برسم ، از جام بلند شدم و رفتم سامسونتمو كه یه گوشه ای بود باز كردم كه وسائل حمومو بردارم ، در این وقت جمال اومد كنارم نشست و آروم دستشو از روی شلواركی كه پوشیده بودم روی كونم كشید كمی كه این كارو انجام داد دستشو برد توی شرتم و با نوك انگشتاش شروع كرد به نوازش سوراخ كونم و با دست دیگش كیرشو از روی شلوارش می مالید، ازش خواستم كه بزاره واسه بعد از حموم، اونم گفت: باشه زیاد ادامه نمیدم ،فقط قبلش یه ذره كوچولو رو بخور ، بلافاصله بلند شد كیرشو در آورد و نزدیك دهنم گرفت ،كیرش كاملا راست شده بود منم كیرشو كمی تو دستم گرفتم و بعد تا آخر اونو توی دهنم كردم و شروع كردم به لیسیدن ، چند لحظه بعد خواستم بلند شم كه دستشو روی شونه هام گذاشت و خواست كه ادامه بدم بعدشم دستاشو پشت سرم حلقه كرد و شروع به تلمبه زدن توی دهنم كرد با هر بار فشار دادن، كیرش تا ته گلوم میرسید به شكلی كه پیشونیم به شكمش می چسپید . بعد از اینكه تقریبا 2 دقیقه ای این كارو انجام داد خودش كیرشو از دهنم درآورد و گفت : كافیه بزاریم واسه بعد از حموم و شام.

من رفتم دوش گرفتم و بعد ز من هم جمال رفت و دوش گرفت .(سكس افغاني)

 

بعد از اینكه شامو خوردیم ویه استراحت كوتاه كردیم جمال از روی كاناپه بلند شد و روی زمین نشست ، پشتشو به كاناپه تكیه داد ، پاهاشو دراز كرد و از من خواست كه دست به كار شم ، منم رفتم وسط پاهاش نشستم ، گرمكنشو از پاش درآوردم كیرشو كه كمی راست شده بود تو دهنم گرفتم و شروع به ساك زدن كردم چند لحظه بعد كیرش حسابی شق شده بود، همینطور كه داشتم كیرشو ساك می زدم ، كونمو به طرفش چرخوندم كه اونم كارشو شروع كنه ، بعد از ینكه كمی از روی شلوارك كونمو دست زد به آرومی شلوار و شرتمو پایین كشید و شروع كرد به مالیدن كونم ، انگار اولین باری بود كه كونمو میدید همش از خوشگلی كونم تعریف می كرد ، و با صدایی لرزان و شهوت آلود می گفت : من این همه دختر و پسر رو گائیدم ولی تو یه چیز دیگه ای و… با شنیدن حرفاش و حركاتش منم حسابی تحریك شده بودم، از ساك زدن دست كشدم ، بلند شدم لباسامو در آوردم و جلوش روی زمین دراز كشیدم ، یه متكا زیر كونم گذاشت منم پاهامو بالا دادم ، یه كم پماد به انگشتش زد و اونو توی كونم كرد ، ازش خواستم كه اروم اینكارو انجام بده و با یه انگشت، چون درغیر اینصورت كونم گشاد می شد و وقت كردن اصلا بهم حال نمی داد وحتی خودشم بعدا 

 معترض می شد كه چرا كونم اینقدر گشاد شده ؟با شنیدن این حرف تازه یادش اومد كه راسم میگم و این چند سال گذشته كونم بدجوری باز شده و نمیشه زیاد دستكاریش كرد به همین خاطر منو به پهلو خوابوند ، خودشم اومد كنارم دراز كشید . یه پاشو زیر پام گذاشت و كیرشو دم سوراخ كونم، با یه فشار كیرش تا خایه تو كونم فرو رفت ، كیر جمال چندان بزرگ نبود و فقط سر كیرش بود كه یه مقدار بزرگتر بود و با كمی درد وارد كونم میشد بعدش هم كه یه كم تلمبه میزد ، كونم درست و حسابی باز می شد و راحت كیرشو تو خودش جا می داد .

سیاوش

اون شب جمال وقت كردن بیشتر از دفعات قبل از گشادی كونم معترض بود و همش غر میزد به هر حال بعد از اینكه به شكلهای مختلف كونمو گائید ، منو سرپا کرد و بعد از چند بار تلمبه زدن آبشو با فشار توی كونم خالی كرد…

اون شب تا صبح دو بار دیگه هم با هم سكس داشتیم ....................


جنده افغانی+3gp


مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و عکس سکسی دختران ایرانیبهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/

جنده افغانی
دختر خوشگل افغاني

دختر  افغاني

دختر خوشگل  کس افغانی

افغان گایی

افغان گایی

 افغانی گایی

 کون کس افغانی

عکس سکسی و نیمه سکسی از دختران افغانی

7.jpg
کون کس افغانی
9.jpg
کون کس افغانی

15.jpg
کون کس افغانی


16.jpg

کون کس افغانی

قيافه معصومي داشت باباش بيست سالي ميشد كه توباغ ما باغبوني ميكرد همه جوره مورد اعتماد ما بودن هم مادرش هم پدرش هم خودش ديگه يه جورايي از خانواده ما شده بودن منو مريم تقريبا با دو ماه اختلاف از هم به دنيا اومديم البته خانواده مريم افغاني بودن و اين ظاهرا يك اختلاف طبقاتي رو نشون ميداد من يه پسر يكي يدونه لوس به نام هومن با يه دختر متين مظلوم و خوشگل تو دل بروي افغاني ابراهيم باباي مريم بود و مادر مريم هم كه با وجود اينكه حدود 38 ساله بود انگار 25 سالشه نسيبه بود .
107.jpg
کون کس افغانی


تازه از دانشگاه تعطيل شده بودم هواي باغ به سرم زد كه يه آبو هوايي عوض كنم بدون اينكه به خونه سر بزنم راهمو كج كردمو زدم به پيچ جاده سه چهار ساعت بكوب رانندگي كردم ساعت حدود شش بعد از ظهر رسيدم به باغ با وجودي كه كليد دارم ولي عادت من اينه كه پشت در باغ بوق بزنم تا ابراهيم درو باز كنه ولي هرچي بوق زدم كسي درو باز نكر د با ناراحتي پياده شدم كليد انداختم خودم درو باز كردمو رفتم تو باغ ديدم تو ورودي باغ ماشين بابارو كه ديدم پاركه تعجب كردم آخه بابا و اينجا ؟اونم بيخبر.؟ از تعجب داشتم ميمردم آروم رفتم تو ويلال ديدم كه هيچ صدايي نمياد بي صدا داشتم ميومدم بيرون ولي احساس ميكردم يكي تو ويلاست يه دفعه تو يكي از اتاقا صداي اوخ اوخ شنيدم گوشامو تيز كردم ديدم صداي بابا مياد كه داره قربون صدقه كون يكي ميرفت

biaclip_net_2472_eu6b7.jpg
کون کس افغانی


-اوخ جووووووون چه كون تنگي فذاش بشم جااااااان بيشتر قنبل كن جوووووووووون چه لمبه هايي
ديدم از نظر ديد به داخل اتاق تسلط ندارم رفتم بيرون و از تو پنجره به داخل اتاق نيگاه كردم ديدم بـــــــــــــــــــــــله بابا جون من داره تو كون نسيبه زن ابراهيم تلمبه ميزنه از طرفي كيرم راست شده بود از طرفي هم به حرفاي احمقانه بابا موقعي كه من با مريم حرف ميزدم مبني بر اصالت خانوادگي و بايد خودمونو در مقابل يك وسوسه كه اصالت خانوادگيمونو با مخاطره روبرو ميكنه افتادم گفتم بابا دهنت سرويس موبايلمو در آوردم و از اون صحنه فيلم گرفتم شايد يه روزي به دردم بخوره ناراحت و عصباني اومدم كنار رفتم سمت ماشين كه سوار بشم كه صداي نازي گفت آقا هومن سلام بر گشتم ديدم مريمه خيلي مريمو دوست داشتم ولي تحت تاثير حرفاي بابا بهش محل نميدادم .


big-fat-round-ass-latino-03.jpg
کون کس افغانی


ولي ديگه حرفاي پدرم ابهت سابقو نداشت براي اولين بار به مريم خنديدم انگار دنيا رو بهش دادم اومد نزديكم
سلام آقا هومن
سلام چند بار سلام ميكني
ببخشيد
چيكار داري مريم
هيچي ببخشيد كار بخصوصي ندارم
ببينم بابات كجاست
رفته بيرون از اداره كشاورزي سهميه سم و كود شيميايي بگيره
اينقدر اين دختر خوشگل بود كه نميتونستم تو چشماش مستقيم نگاه كنم يه لحظه ديدم مريم به برجستگي روي شلوارم نگاه ميكنه تا بهش نگاه كردم مسير ديدشو عوض كرد گفت آقا هومن چه زود داريد ميريد بفرماييد تو منزل يه چاي بخوريد براي اولين بار ديگه تعارف نكردم در ماشينو قفل كردم رفتم تو خونشون خونه محقري داشتن ولي اونقدر با سليقه چيده بودن انگار ويلاستتو خونه نشسته بوديم هوا رو به تاريكي ميرفت منو مريم تنها بوديم آروم رفتم كنار مريم بش گفتم مريم مامانت كجاست گفت حموم خراب بود رفت تو حموم ويلاديگه حيا رو قورت دادم دستمو انداختم گردن مريم مريم خودشو كنار كشيد گفتم چرا خودتو كنار ميكشي آهوي من كاريت ندارم ولي خيلي دوستت دارم مريم گفت ولي آقا من دختر كارگرتونم اونم افغاني گفتم مريم جان عشق ملت و قوميت و مذهب نميشناسه بدن مريم داشت ميلرزيد گفتم مريم جان كي تنهاي تا بيشتر صحبت كنيم منو من كرد گفت نميدونم بعداز مكث كوتاهي گفت فردا بعد از ظهر بابا مامانم ميرن تا ده بالا براي ديدن داييم .
گفتم عيب نداره من دو سه روزي ويلا هستم وقتت آزاد شد بهم سر بزن ديدم صداي كفش نسيبه مياد دستمو از گردن مريم باز كردم اونم با فاصله ازمن نشست منم ليوان چايي رو نزديك لبم گرفتم مثلا چايي ميخورم تا نسيبه اومد تو هول كرد
سلام آقا كوچيك

biaclip_net_2051_xpkmg.jpg
سلام نسيبه خانوم (خانومو يه كم كش دادم)سرش باز بود معلوم بود تازه حموم بوده گفتم عافيت باشه
سلامت باشيد آقا چايي رو نصفه كاره زمين گذاشتم گفتم من دارم ميرم ويلا در اين حين صداي ماشين بابا رو شنيدم كه داشت ازباغ بيرون ميرفت وقتي مطمئن شدم رفت بيرون منم رفتم توي ويلا ويلا ديگه اون ويلاي سابق نبود يه جورايي به بابا حق دادم آخه سه سال بود كه مامانم فوت شده بود

biaclip_net_2172_1wgeo.jpg

نسيبه خانوم هم كه از خوشگلي كم نداشت پس خودمو زدم به بيخيالي تو اوهام خودم بودم ياد كليپ ظبط شده خودم افتادم درش آوردم و نگاش كردم كيرم تو شلوارم بد ستمي ميكشيد آزادش كردم و در حين ديدن كليپميماليدمش كه ديدم يكي داره درب اتاقمو ميزنه ديدم نسيبه اومد تو گفت اقا شام آمادست اينجا ميل ميكنيد يا تو سالن گفتم همينج ديدم سيني رو آورد تو اتاق فكري به ذهنم رسيد كفتم نسيبه وايسا لبخند خوشگلي زد بله آقا گفتم ابراهيم كجاست گفت تازه رسيده يه شام كوچيك خورده و خوابيده گفتم تو موبايلم يه تصوير جالب داره ميخواي ببيني با مكث گفت چه از منو بابات فيلم گرفتي يهو مخم قفل كرد گفتم از كجا ميدوني گفت من روم اونور بود ولي از شيشه دكور پنجره ديدمت گفتم ميخوام اينو نشون ابراهيم بدم گفت اينكارو نميكني گفتم چطور گفت اونوقت بابات ميفهمه با دخترم دوست هستي ديگه هنگ كردم گفتم از كجا ميدوني گفت اول ماشينتو بيرون ديدم بعد صداتو شنيدم كه با مريم حرف ميزدي بعد هم از سوراخ قفل ديدمت كه دستت تو گردن مريمه و قرار فرداتونو ميدونم ديگه ريستارت كردم اومد كنارم گفت بابات آدم خوبيه تو هم مرد خوب و خوشگلي هستي از بچگيت تو دامن خودم بزرگ شدي ميدونستم اگه اينجا موندگار بشم يه روزي باز برميگردي بغلم گفتم نسيبه گفت هيچي نگو اومد لبشو گذاشت روي لبم عجب مزه اي داشت لباي نسيبه گفتم ابراهيم گفت قرص خواب بهش دادم يك ساله كه با بابات رابطه دارم ميخوابونمش گفتم اي بد جنس ديگه تو كار لب بوديم نسيبه داشت شونه هامو ميماليد منم از رولباساش پستوناي سفتشو ماليدم يه آه كشيدلباسشو در آورد يه تاپ داشت اونم در آورد گفت بقيش با خودت با ناز جلوم قد علم كرد منم كرست نارنجي خوشگلشو باز كردم و افتادم رو ممه هاش چقدر با مزه داشت من با همكلاسي هاي دانشگاه سكس داشتم ولي نسيبه چيز ديگه اي بودديگه داغ شده بودم با يه حركت شورتو شلوارشو از پاش بيرون كشيدم نسيبه هم متقابلا شلوار منو بيرون كشيد تانسيبه كيرمو ديد گفت واي جونم عجب كيري بزنم به تخته دو برابر كير باباته گفتم قابل نداره بعد 69 شديم با چه حرارت و مهارتي كيرمو ميخورد و بهشتشو به دهنم فشار ميدادآمنم كوسشو شروع كردم به ليسيدن يه كوس گرد و تپل كه انگار مال يه دختر 15 ساله رو به اين زن 40 ساله پيوند زدن نسيبه طاقتشو از دست داد برگشت با ين نفس عميق بشينه رو كيرم تا كلاهك كيرم رفت تو ناله اي كرد واي هومن جر خوردم با اين ميخواي دخترمو بكني؟گفتم چشه خانومي گفت كلفته گفتم بده گفت نه حال ميده خلاصه نسيبه جون رو كير من بالا پايين كردو قربون صدقه كير من ميرفت جوووووووووون چه كيري نفسمو بريد قد و بالاشو خايه هاتو بخورم ديگه داشتم ميومدم برش گردوندمو تا دسته تو كوسش فرو كرم ديگه خايه هام چسبيده بود به سوراخ كونش كه ديدم نسيبه يه آه بلند كشيد بعد نفسشو حبس كرد و بعد لرزيدنسيبه جون كه ارضا شد كيرمو بيرون كشيدمو آروم با سوراخ كونش بازي كردم نسيبه گفت نه با اين كير جر ميخورم ولي من گوش به حرفش نكردم و آروم كيرمو با كونش ميزون كردم و كم كم فرو كردم تا كلاهك كيرم تو كون نسيبه رفت از زير كيرم داشت در ميرفت كه بايه حركت سريع جلوشو گرفتمو بقه كيرمم تو كونش فرو كردم و با دوتا تلمبه آبم با فشار بيرون زد و همشو تو كون نسيبه ريختم نسيبه رو بر گردوندمو يه لب ناز ازش گرفتم اونم يك ساعتي تو بغلم خوابيد بعد دو تايي رفتيم تو حموم

biaclip_net_2049_uhqci.jpg





http://oron.com/hpg0zqai3c0w/CUTE_aunty.wmv.html