Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب عكس سكس. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب عكس سكس. نمایش همه پست‌ها

عكس س کسی

نورزتان پیروز هر روزتان نوروز
 موفق باشيد سياوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/

دختر سکسی با بدن خالکوبی


ک وس و ک و ن

ک وس تنگ




هم جنس بازی

ک س دختر ۱۸ ساله

سینه ها و کوس دختره رو

سینه ها دختره رو

کوس دختره رو میماله

دختر سکسی با بدن خالکوبی

گاییدن

سینه ها دختره رو

این کوس کردن داره

افزودن عنوان


این کوس کردن داره

دخترایرونی

کلیپ سکسی-Ashley Blue

ویدیو سکس یک دختر سفید ونرم داره ساک میزنه کیر میخوره

Amateur sex video
 یک دختر سفید ونرم
FLV / 320x240 / 00:04:55 / 11 MB
Download
http://hotfile.com/dl/77598776/5059f40/Hot_18yo_Emo_With_Milky_Skin_And_Perky_Tits

آپارتمان جدید

تازه اومده بودیم توی یک آپارتمان جدید . همسایه طبقه پایینی یک دختر 18 ساله داشت . اون فوق العاده خوش اندام و خوش هیکل بود. خیلی هم خوب آرایش می کرد. چند روز از اومدن ما نگذشته بود که یک سر شبی دیدم دارن در می زنن. اتفاقا" توی خونه تنها بودم، از فرط خستگی حال حرف زدنم نداشتم . با بی حوصلگی درو باز کردم . دیدم که دختر همسایه است.

بچه کوس

در حالیکه یک چادر رنگی سرش و خودش رو هم با وسواس پوشونده بود سلام کرد و گفت : اجازه میدین یک تلفن بزنم ؟ آخه تلفنم قطعه ! با بی تفاوتی گفتم : بفرمایید. وارد شد و رفت سروقت تلفن و شماره ای گرفت و با حالت نجوا حدود نیم ساعتی حرف زد ، یهو با حالت فریاد گفت : تو مگه نمی فهمی من الان احتیاج دارم و گوشی رو قطع کرد.
من که رفته بودم توی اتاق با این صدا ناخواسته اومد توی حال و گفتم چی شده . اون پشتش به من بود وقتی برگشت دیدم یک تاپ نارنجی تنشه بایک مینی جوب تنگ قرمز آتشی . بدنش مثل برف سفید بود . کمی خودشو جمع وجور کرد و با حالت خجالت گفت : هیچی . گفتم دعوات شد ؟ گفت : نه ولی ..... دیگه حرفشو ادامه نداد.
 از طرز ولی گفتنش فهمیدم که دوست داره خرف بزنه / ازش خواهش کردم بشینه .
حدود یک دقیقه ای مردد بود ولی بعد قبول کرد. نشست و گفت که پدر و مادرش رفتن مهمونی وتوی خونه تنهاست.
گفتم با کی حرف می زدی ؟ بی اختیار گفت با آرمین نامرد . گفتم : آرمین ؟ تازه فهمیده بود که لو رفته!!!!! گفت : آره ، چیزه ، دوست دادشم ، البته پسر عمومم هست . فهمیدم داره چاخان می کنه . گفتم : می خواستی دعوتش کنی ؟ گفت : آره ولی نمی تونه بیاد . گفتم اگرنا راحتی چادرتو بردار . بعد بدون اینکه منتظرجوابش بشم چادرشو ازش گرفتم . اونم مقاومتی نکرد. نشستم کنارش. دستشو گرفتم و گفتم اینکه ناراحتی نداره . خوب شاید کار داشته . اون دیگه جوابی نداد و فقط شروع به جویدن لباش کرد.
 بهش گفتم عصبی هستی ؟ گفت : آره ، دارم دیونه می شم . گفتم چرا ؟ گفت : آخه حدود چهارده روز پیش پریود بودم ؟ من یه کمی گیج شدم . (خوب یعنی چی ) بعد خودش ادامه داد آخه وقتی حدود 12 روز از زمان پریود بگزره هرمون استروژن شروع به ترشح می کنه و روز چهاردهم روز اوولاسیون است (روزی که تخمک زن آزاد میشه ) این روز بحرانی ترین روز برای زناست و اونا به شدت احتیاج به سکس دارن. گفتم: اینکه مشکلی نیست ، من هر کمکی که ازدستم بر بیاد برات انجام می دمو فقط تو راحت باش. بعد یک لب باحال ازش گرفتم . بلا فاصله متوجه شدم مزه دهنش عوض شد و شروع به نفس نفس زدن کرد. آروم سینه اش را توی دستم گرفتم و درحالیکه لاله گوششو می مکیدم با سینه هاش ور رفتم . کم کم با زبون حرکت کردم بسمت چونه و زیر گردن و بعدهم بین دو سینه و مسیر مورب بین زیر بغل تا نوک سینش . دیگه اینقدر هیجانی شده بودیم که متوجه هیچیزی نمی شدیم . خودش رو کمی شل کرد و پاهاشو بازگذاشت و من شروع به نوازش روناش کردم .اونم چه رونایی خوش تراش و نرم و یک دست سفید . بدون حتا یک خال ریز. بالاخره در حالیکه به نرمی روی سینه هاشو دندون می گرفتم دستم و بردم طرف کوسش . متوجه شدم پنتی (شورت ) نداره. با لطافت با انگشت اشاره بصورت حرکت دورانی و بدون فشار با کلیتوریس (یک برآمدگی کوچک بالای کس که مثل زیر سوراخ کیر فوق العاده حساس است)و لبه های کوچک (دوزایده کوچک که سوراخ واژن رو می پوشونه ) بازی کردم . واقعا دیوانه شده بود. بعد خودم کشیدم کنار و ولو شدم روی مبل . گفت: حالا من باید چی کار کنم . تمنا توی چشماش موج می زد. گفتم : لخت شو. لخت شد. گفتم حالا بیا با کیرم بازی کن . کیرم و در آورد و شروع کرد به مالیدن و هراز چند گاهی یک نیشکون کوچولو می گرفت . بعد بهش گفتم : یک کمی لیسش بزن .
اونم با احتیاط زبونشو نزدیک کرد و یک لیس کوچولو زد. گفتم : با دستت بالا نیگرش دار و زیر سوراخشو لیس بزن . اونم اینکارو کردوبعد هم توی دهنش کرد. درحالتی که میک می زد دهنشو بالا پایین می برد. حسابی دیگه دیونه ی دیونه شده بودیم . گفتم برگرد و به حالت (نیچز پوزیشن ) سجده ای روی مبل قرار بگیر. او برگشت و من روی زمین دو زانو زدم و لای کسشو باز کردم . دیدم به به ، هایمنش ( پرده بکارتش ) حلقویه . گفتم می خوای حسابی دیونه بشی ؟ گفت : من الان دارم دیگه منفجر می شم . جون هر کی دوست داری زود باش. گفتم : فقط نترسی ؟ گفت : مگه می خوای چی کار کنی ؟ گفتم : می خوام بکنم توش . گفت : نه نه من دخترم تازه دوستام میگن خیلی درد داره . گفتم اگر حتا یک ذره هم دردت اومد پاشو . گفت : باشه . گفتم پس یک کمی صبر کن برم ژل بیارم .گفت : فقط زود باش . از اولش تا اون موقع حدود 20 دقیقه طول کشیده بود . رفتم از توی کشو ژل و اوردم و حسابی بهش ژل زدم . بعدش هم خیلی آروم و بدون عجله ذره ذره کیرمو فشار دادم تا وارد شد و تا آخر رفت و باز خیلی آروم آروم در آوردم . دیگه آماده شده بود . بدنش ریلکس ریلکس و پرده شم نرم نرم . حدود 10 دقیقه هم تلمبه زدم تا اینکه آبم می خواست بیاد . سریع کشیدم بیرون و اونم برگشت و کیرم گذاشت بین سینه هاش و آبم ومالید روی بدنش . و درحالیکه با یک دست آبم رو به تنش می مالید با دست دیگه خودشو حدود 2 دقیقه مالوند تا ارضا شد. حالا واقعا اگه شما بودین چی کار می کردین؟


داستان سکسی 4

خواهرم با ماشین با یه دختر همسن و سال خودش تصادف کرده بود و بدتر از اون اینکه مقصر هم بود. فرداش مادرم گفت که برای انجام کارهای بیمه و پرداخت خسارت طرف تصادف بجای خواهرم من برم .. من هم با کراهت قبول کردم ..وقتی که اونا با ماشین دم خونه ما اومدن من هم ماشین رو برداشتم و دنبال اونها به اداره بیمه به م آرژانتین رفتم..

ساک زدن یا کیر خوردن

دختره 24 سالش بود با خواهرش بود و به همراه یکی از دوستاش.. دختره اسمش سمیه بود ( اسم واقعیش هم همینه) و در خانواده مذهبی هم بزرگ شده بود ، دختری بود ریز نقش با تیپ دانشجویی و پوست سفید با موهای مشکی ..توی اداره بیمه زمانی که منتظر نوبت بودیم من سر صحبت رو با دختره باز کردم در حالیکه دوستش به نظرم قشگتر میومد( البته بدها به این نتیجه رسیدم که تصمیمم درست بوده) از کارو بارش پرسیدم و اینک چه رشته ای میخونه و کلی سئوالهای دیگه ک اصلا یادم نیست چون برای گرفتم جواب نمی پرسیدم بلکه برای ادامه صحبت باهاش سئوال می کردم.





آخر صحبتها وقتی فهمیدم کارهای گرافیک بلده بهش گفتم که برام یه کارت ویزیت طراحی کنه و اون هم قبول کرد. چند روز بعد برای گرفتن کارت باهاش قرار گذاشتم و کارت رو ازش گرفتم و بعد از اون قرار های بعدی و دیدار های بعدی تا اینکه روز دوم عید ازش دعوت کردم که به عید دیدنی من بیاد و من هم خونه تنها بودم چون خانواده برای عید دیدنی به جایی رفته بودن. وقتی زنگ زد و از پله ها بالا میومد اصلا باورم نمیشد که این دختری که اصلا بهش نمیومد با کسی سکس داشته باشه الآن توی خونه منه( و بعدها هم فهمیدم قبلا با کسی سکس نداشته ). یه جعبه شیرینی گرفته بود و یه مانتو سفید و قشنگی هم پوشیده بود و صورتش هم زیباتر شده بود. وقتی مدت کوتاهی نشست و ازش پذیرایی عید کردم تلفنهای مادرش شروع شد که کجایی و چرا به من نگفته ای کجا میری.. نمی دونم بیشتر از نیم ساعت صحبتها طول کشید و سمیه مدام می گفت که من خونه دوستم هستم و بزودی بر می گردم.. خلاصه وقتی تلفنها تموم شد پیش من برگشت و من ازش عذر خواهی کردم که توی دردسر انداختمش و اون هم می گفت که اصلا اینطور نیست در همین حال که این تعارفها رو رد وبدل می کردیم اومد نزدیک و کنار من نشست در حالیکه پاش به پای من چسبیده بود ودر همین حال به آرامی روی مبل لم داد من هم که قبلا باهاش تجربه ای نداشتم به عنوان اولین تجربه ام باهاش دچار هیجان شدم با این حال به بهانه عذر خواهی از ایجاد دردسر براش به طرفش لم دادم و لبهاش رو برای اولین بار بوسیدم ولی ادامه بوسه از طرف اون نزاشت که من برگردم. قبلم داشت از سینه ام بیرون میزد و شهوت رو فراموش کرده بودم با این حال داشتم به خودن لبهاش ادامه میدادم و اون هم همینطور تا اینکه احساس کردم ضربان قلب اون هم شدید شده و صدای نس نفس زدنش بلند شده بود و مدام به بدنش کش و قوس میداد ..

جثه ریز نقشش زیر بدن من که حالا بکلی روش افتاده بود گم شده بود .. من بی اختیار از روی لباس به سینه هاش دست کشیدم و ممانعتی نکرد و همین باعث شد که من با شدت بیشتری سینه اش رو بمالم بعد از اون دستم رو به ریز بلوزش بردم و بعد از رد مراحل زیاد دستم رو زیر سوتینش بردم و برای اولین بار گرمی و نرمی پستانش رو حس کردم ..تمام حجم پستانش در یک مشت من جا می گرفت و نوک پستانش رو بین انگشتهایم گرفته بودم و فشار می دادم و گاهی هم می پیچوندم تا جایی که با جیغ آهسته ای اعتراض می کرد.دیگه کیرم از شدت تحریکی از شرتم بیرون زده بود و مدام گز گز می کرد شهامت به خرج دادم و بلوزش رو بالا زدم و پستان کوچک و سفید و نرم و البته گرمش رو دیدم و باور نمی کردم که دارم به پستانهای سمیه نگاه می کنم چون اصلا فکر نمی کردم روزی بتونم باهاش سکس داشته باشم..نوک پستانش رو می گرفتم و بالا می کشیدم و ول می کردم و پستانش به حالت ارتجاعی پایین بر می گشت و به طرز شهوت آوری تکون می خورد.. وقتی دیدم که شرایط روی مبل برای این کار مناسب نیست در حالیکه سعی می کردم راست شدگی کیرم رو از روی شلوار م نبینه بلند شدم و دستش رو گرفتم و گفتم به اتاق خواب بریم..گفت همینجا خوبه من نمیام..با این حرفش با یه حرکت تمام بدنش رو بلند کردم وبه حالت بغل کردن نوزاد به اتاق خواب و روی تخت ، (جایی که قبلا روی همین تخت بهم حال نداده بود و من رو توی کف نگه داشته بود پرتش کردم) و روش خوابیدم و به خوردن لبهاش ادامه دادم و ازش خواستم که زبونش رو بیرون بیاره و با بیرون آوردنش، زبونش رو هم می لیسیدم و لب پایینش رو گاز می گرفتم..لبهاش رو رها کردم و شروع کردم به بوسیدن بی وقفه صورت و گردنش و بناگوشش که وقتی به بناگوشش میرسیدم نفس هاش بلند تر میشد و من فهمیدم که به اینجا حساسه برای همین بناگوشش رو لیس زدم و تمام گردن سفیدش رو با زبونم خیس کردم دیگه داشت صدای نفسهاش به ناله تبدیل می شد..قبل از اینکه بخواد از حس بیوفته بلوزش رو از زیر بالا کشیدم و دوباره پستانش رو دیدم و تا آخر به بیرون درآوردن لباسش ادامه دادم تا بالا تنه اش رو کاملا لخت کردم و حالا شروع کردم به خوردن نوک پستانش به نوبت. وقتی نوک سینه اش رشد می کرد سراغ اون یکی سینه اش می رفتم و سینه قبلی رو با دستم نوازش می کردم و گاهی می چلوندم..یه لحظه صدای ناله اش قطع نمیشد و من هنوز باور نمی کردم که این سمیه س که من دارم پستانش رو می مکم..دستم رو روی زیپ شلوار جینش بردم و شروع کردم به باز کردم زیپش و وقتی تا آخر بازش کردم دستم رو تا روی شرتش تو کشیدم که دستم رو با دستش گرفت و اجازه نداد.. من هم زیاد اصرار نکردم و دستم روی باسن نرمش بردم و مالیدم و ممانعتی نکرد. تمام باسنش هم در یه مشت من جا می گرفت..شروع کردم انگشتم رو از همون عقب به طرف کسش بر دم و شروع کردم به مالیدن که باز ممانعت کرد دستم رو بیرون کشیدم و شلوارش رو از پاش بیرون کشیدم و برای اولین بار پاهای سفید و ریز نقشش رو دیدم که رانهاش به اندازه ساق پای من بود.در همین حال با صدای آهسته ای در گوشم گفت " تو هم در بیار!" و من هم شروع کردم به در آوردن لباسم و چون می دونستم خوش خجالت می کشه دستش رو گرفتم و ریر شرتم بردم و با کیرم آشناش کردم که این کارم براش غیر منتظره بود و یکه خورد ولی شروع کردم به مالیدم کیرم. حالا سمیه کنار من خوابیده بود و داشت کیرم رو که تماما خیس شده بود از زیر شرتم می مالید در همین حال شرتم رو پایین کشید و کیرم بیرون افتاد و حالا من هم لخت جلوی دختری خوابیده بودم که نسبت بهش رودر بایستی داشتم. یه بار دیگه دستم رو توی شرتش بردم اینبار وقتی خواست با دست جلوی من رو بگیره دست راستشر رو گرفتم و زیربدنم قرار دادم و دست چپش رو هم ما دست چپم ار بالای سرش محکم گرفتم و دست راستم رو توی شرتش بردم و برای اولین بار نرمی و گرمی کسش رو با انگشت هام احساس کردم از شهوت خیس شده بود و فوق العاده داغ بود.. داشت زیر من آهسته دست و پا میزد و مدام اسمم رو صدا می کرد که به کسش دست نزنم ولی توان آزاد کردن خودش رو نداشت.وقتی نزدیک بود ازحال بره دستم رو بیرون کشیدم و جای خودم رو با اون عوض کردم و با یه حرکت اون رو به روی خودم کشوندم. حالا من زیر قرار گرفتم و سمیه روی من خوابیده بود و هنوز به بدنش کش و قوس می داد .. من در همین حال شرتش رو درآوردم و خودش هم به کمک پاهاش بهم کم کرد.
 
سمیه رو در حالیکه لخت لخت بود و روی من خوابیده بود با همه وجود بغل کردم و پاها و دستانم رو دور بدنش پیچیدم که توی بدن من گم شد و نفس کشیدن براش مشکل شد.در عرق بدن همیدگه غرق شده بودیم وبا حرکت باسنش کسش رو روی کیر من می مالید و از بالا هم زبونهامون رو به من می مالیدیم و من هم با دستانم باسنش رو می مالیدم..من اصلا متوجه نشدم که ارضا شد یا نه. درهر صورت این موضوع رو پنهان کرد.. از روی من پایین اومد و کنار من خوابید و شروع کردم به مالیدن کیرم ..دیگه آبی توی بدنم نمونده بود..وای کیرم توی دستهای لطیف و کوچک سمیه بود و سمیه هم اون رو با دستهاش بالا و پایین می برد و شهوت هم بهم اجازه نمیداد که احساس خجالت کنم. دیگه ناله ای من هم بلند شه بود و هر بار که دتش به نوک کیرم می خورد تمام بدنم رعشه می گرفت تا اینکه لذت شهوت رو توی تمام عضلاتم حس کردم و توان این رو نداشتم که به سمیه بگم مواظب پاشیده شدن آبم باشه ..لبم خشک شده بود و بلند نفس نفس میزدم که در همین لحظه آبم با تمام قدرت به صورت سمیه پاشیده شد و از ناگهانی بودنش جا خود و به مالیدنش با قدرت بیشتر ی ادامه داد.چند لحظه تا ارضای کاملم بدن لخت و داغ سمیه رو با تمام قدرت چسبیدم تا زمانی که تا آخر ارضا شدم و بی حال روی تخت ولو شدم و مثل همیشه در این لحظه شروع کردم به خندیدن.. گفت زهر مار!! و من به خندیدن ادامه دادم.. گفت چه بویی میده! بوی وایتکسه! . من می خندیدم..
بلند شد وهمینطور لخت رفت تا آبم رو که تمام سینه و صورتش رو خیس کرده بود بشوره.

ادامه دارد....نویسنده مهرپویا