Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب ساک زدند ختر ایرانی‌. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ساک زدند ختر ایرانی‌. نمایش همه پست‌ها

کلیپ سکسی + شهوت سرا کون شهوت سرا

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش 
کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!
کليپ سکسی و سوپر کردی
کوس ناز و باریک با این اندام خوشگل

لینک دانلود

   
 چه کوس خوشگلی داره این خانوم
 سینه
بیشتر در ادامه مطلب میباشد

 چه کوس خوشگلی داره این خانوم
 سفید و بلوند
عجب کون قرمزی داره سکسی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی
بعد از ظهر بود همه رفته بودن و من تا آخر شب بیکار بودم از بیکاری یهو زد به سرم که
برم درو باز کنم ببینم خبیری تو آپارتمان هست یا نه{آپارتمانی که ما در اون هستیم 4 طبقه هست} و از خوش شانسی من
خونه روبروئی ما یه خانواده درش زندگی میکنن که 2 تا دختر داره یکی کوچولو و یکی هم همسن خودمه
و باز از خوش شانسی من دقیقا همونی که من دنبالش بودم و انها حدود 4 ماه بعد از ما اومدن به اونجا و از اون موقع تا حالا هر وقت که بهش برمیخوردم یکمی همچین خودشومیگرفت و من هم تا حالا هر کاری کردم که بتونم باهاش رابطه برقرار کنم نشوده.
و خوشبختانه امروز که هیچکی خونه ما نبود و تنها بودم همین طور که مشغول گشت زدن بودم رفتم پشت بوم و یکمی که گذشت دیدم یه دختری اومد جلوی در آپارتمان و زنگ زد منم تا دیدم که در وشد و اون خواست بیاد داخل تندی اومدم پائین تا ببینم با کی کار داره
…وای یهو دیدم همین جوری داره از پاها میاد بالا طرف در ما.
تندی رفتم پشت در و از لای در مشغول نگاه کردن بودم که دیدم دختر روبروئی ما در خونشون رو باز کرد و اون دختری هم که داشت از پلها بالا میامد دوستش بود .نمیدونی چی بود از همه قشنگ تر اون پاهاش بود همین طور به پاهاش چشم دوخته
بودم که دختر همسایه دسشو گرفت وبردش تو خونشون.
منم که دیگه با دیدن اون صحنه نمیتونستم خودمو نیگردارم یواش درو وا کردم و رفتم کفششو برداشتم و اومدم تو خونه .
دیگه داشت آب از دهنم راه میفتاد گفتم حالا که نمیتونم اون پاها رو با دستام لمس کنم با کفشش خودمو ارضاء میکنم
شروع کردم به بو کردنشش و هی زبونمو میزدم به کفش هر دو لنگه رو گرفتم دستم هی لیس میزدم هی بو میکردم
تا این که حسابی آلتم شق شده بود دیگه نتونستم بیشتر از این خودمو نگه دارم
حد اقل میتونستم 50 درصد حس فتیشی خودمو ارضا کنم. یه لنگه شو گرفتم دستم و حسابی مالوندمش به آلتم و بعد اون یکی لنگه رو هی مالوندمشون به آلتم تا این که حسابی حشری شدمو آب منیم زد بیرون منم نصفشو ریختم توی کف یه لنگه و نصف دیگشو توی اون لنگش و چون کفشش بند بندی بود معلوم میشد که توش خیس شده منم گفتم بزار باشه.
خلاصه بعد از این که خودمو با اون کفشائی که حسابی داغ بود و بوی شهوت انگیزی میداد ارضا کردم بردم گذاشتم سرجاش .و اومدم تو خونه .بعد از 10 دقیقه که گذشت دباره آتیش شهوت زد بالا و رفتم لای در باز کردم که ببینم آیا میاد بیرون یا نه اما هر چی
نشستم نیومد و یواشکی اومدم بیرون و رفتم رو راپله های طبقه بالائی نشستم طوری که اونا بیان بیرون بتونم ببینمششون .
نزدیک 15 .20 دقیقه نشستم اما نیومد خلاصه انقدر نشستم که دیگه داشتم کسل میشدم و بلاخره بعد 1 ساعت اومد بیرون .
تندی سرمو از نردها آوردم جلو تا بتونم هم پاهاشو ببینم و هم ببینم که موقعی که پاهاشو میزاره تو کفش چه عکس العملی نشون میده
بعد مدت کوتاهی که با هم مشغول قرار گذشتن و خداحافظی کردن بودن منم خوب پاهاشو که یه جوراب مشکی نازک پاهاش بود داشتم نظاره میکردم که یهو دیدم که رفت گوشه دیوار که کفششو بپوشه .
یه پاشو گذاشت تو کفش اما هیچ تغییری تو چهرش دیده نشد وبعد اون یکی پاشو که گذاشت تو کفش فهمیدم که یه چیزی حس کرد و من گفتم شاید تا الان خشک شده یا شاید هم فکر کرده آبه.
خلاصه من که اونجا خشکم زده بود اون با دختر همسایمون یه دست دادن و خداحافظی کردن .منم تندی بلند شدم و آروم رفتم از
راپله ها پائئن تا اگر بشه و جراتشو پیدا کنم به باهانه رفتن به بیرون یه نگاهی بهش بندازمو از بغلش رد شم تا ببینم میشه یه جورائی باهاش رابطه ایجاد کنم.
همین طور که داشتم میرفتم پائین دیدم یهو کنار در ورودی ایستاد و نشست رو پله .....اونجا بود که فهمیدم یه چیزائی فهمیده همین طور که داشتم از پشت نردها یواشکی نگاش میکردم چون تکیه داده بودم به نردها و زیر نردها لغ بود و پایه نرد تکان خورد و از صدای که از تکان خوردن نردها درآمد یهو سرشو برگردوند و پشت سرشو نگاه کرد و منم یهوئی قافلگیر شدم و سرم کشیدم عقب .ولی فایده ای نداشت منو دیده بود .اولش خیلی ترسیدم و همون جا رو پله در جا نشستم که یهو دیدم داره میگه .میشه یه لحظه بیای.منم چون راستش اولین بارم بود و چون یه همچین تجربه ای تا بحال برام پیش نیومده بود از ترسم تکون نخوردم و همین طور نشسته بودم که دیدم گفت عیب نداره خودم میام .منم تا اینو شنیدم آروم بلند شدم و رفتم بالا که برم تو خونه ولی در باز گذاشتم که اگر اون خواست بیاد بالا شاید به بهانه باز بودن در بفهمه که من این توام. ورفتم نشستم رو صندلی وسط حال.و همین طور قلبمم داشت تند تند میزد یه یک دقیقه ای نشستم و یهو دیدم خودشه و داره صدا میزنه> ببخشید یه لحظه میشه بیاید منم چون جرات اینو نداشتم که برم باهاش حرف بزنم چون آخه نمیدونستم چه عکس العملی از خودش نشون میده بخاطر کاری که من با کفشاش انجام دادم و منم
با ترس و لرز جواب دادم بفرمائید داخل کسی نیست.
و دیدم در زد و اومد تو و منو دید که نشسته بودم روبروش .اومد تو ویه نگاه به من کرد و گفت شما بودی تو راپاه ها پشت من قایم شده بودی . منم از یه طرف چون میترسیدم سرصدا را بنداز و هم خیلی حشری شده بودم و هی آب دهنمو قورت میدادم
{پیش خودم گفتم هر چی میخواد بزار بشه}گفتم بله من بودم .بعد گفت شما تو کفش من اون کارو کرده بودی منم یکمی مکس کردم. گفتم کدوم کارو .گفت راستشو بگو به نفعته. منم چون دیدم اینطوری گفت گفتم آره من کردم .همین طوری که دلشوره داشتم چی میخواد بگه گفت حالا شد.میتونم بشینم .اینو که گفت فهمیدم که اونم بدش نمی آد ومن هم کمی آروم تر شدم .
بعد من گفتم چیزی میخورید براتون بیارم .اگه بیاری ممنون میشم ومنم بلند شدم و اول رفتم درو بستم که یه وقت کسی نیاد داخل یا صدای ما رو بشنوه بعد رفتم شربت درست کردم و آوردم گرفتم جلوش و اونم یه نگاهی به من کرد و بعد شربتو برداشت و منم رفتم نشستم روبروش .همین طوری که مشغول به هم زدن بود یهو ازم پرسید بهتر نبود بجای این کاری که کردی با خودم در میون میزاشتی .منم گفتم اگه روم میشد این کارو میکردم و اونوقتم چجوری میتونستم بگم که من این کارو دوست دارم.سرشو یه تکونی داد و گفت >فوت فتیشی!!! منم چشام یهوئی گرد شد و گفتم شما پس میدونی گفت بهتر از خودت {تو دلم داشت قند آب میشد} .و من گفتم خیلی دوست داشتم که دختری رو ببینم که اونم مثل من به این کار علاقه داشته باشه .
بعد من گفتم تا حالا کسی با شما این تجربه رو داشته .گفت نه من با کس دیگه ای این تجربه رو داشتم .!!!!!من تعجب کردم گفتم یعنی چی .گفت مگه تا حالا ندیده که زن با زن فتیش داشته باشن .مگه حتما باید مردا با زنها فتیش داشته باشن .من {با تعجب}گفتم رابطه سکسی زن با زن دیدم و فتیش زن با زن رو اصلا فکرشم نمیکردم. گفت منظورم اینه که من بیشتر دوست دارم باهمجنس خودم رابطه فتیشی داشته باشم ولی رابطه غیر فتیشی را با مردا دوست دارم .{اینو که گفت منم دیگه خجالتم کامل از بین رفت} و منم گفتم یعنی اگر من بخوام با شما اول رابطه فتیشی داشته باشم بعد رابطه سکسی اصلی رو> شما دوست ندارید .اون گفت چون اولین بارم هست بدم نمیاد ببینم یه جنس مخالف با من رابطه فتیشی داشته باشه .....دیگه داشتم از شدت شهوت منفجر میشدم .گفتم پس بیا بریم تو اتاق گفت یه وقت کسی نیاد گفتم خیالت راحت حالا حالاها کسی نمیاد بعد کیفشو گذاشت رو میز و بلند شد پشت سر من اومد تو اتاق ....یه نگاهی کرد و گفت وای ی عجب جائی ...منم ایستاده بودم کنارش و دیگه داشتم کنترل خودمو از دست میدادم گفتم بشن دیگه .اونم نشت رو تخت منم به طوری که پاهاش جلوی من بود منم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و خودمو انداختم رو پاهاش {خدای من}باورم نمیشد که الان به آرزوئی که از بچگی با منه دارم میرسم .
جفت پاهاشو گرفتم تو دستم و هی با دستم میمالوندمشون و بعد به صورت سینه خیز خوابیدم رو زمین به طوری که نوک پاهاش جلوی دماغم بود .یه پاشو آوردم جلو و هی آروم آروم بو میکردم و گاهی هم نوک زبونمو میزدم بهش .و چون آلتم داشت منفجر میشد نتونستم رو زمین بخوابم و نشستم و پاهامو بردم زیر تخت که راحت تر بتونم پاهاشو تو دستام بگیرم .یه پاشو گذاشتم از رو شلوار به آلتم و یه پای دیگشم تو دستم و داشتم کفشو لیس میزدم نمیدونی به چه لذتی رسیده بودم بوی جورابش اونقدر شهوت انگیز بود که داشتم دیوونه میشدم .بعد اون یکی پاشو گرفتم تو دستم و اون یکی پاشو چسبوندمش به آلتم .حسابی لیس زدم .بو کردم .بوسیدم .و بعد جفت پاشو گرفتم تو دستم و خوب پرستیدمشون .و در همین حال که بودم اونقدر سرگرم لذت بردن خودم بودم که نفهمیدم اونم داره در حینی که من مشغول پرستش پاهاش هستم اونم دسشو کرده بود تو شلوارش و داشت به آلتش ور میرفت و منم که این صحنه رو دیدم شلوارشو زدم بالا تا بتونم تا بالاهای پاهاشو مورد پرستش خودم قرار بدم .همین جوری جفت پاهاشو گرفتم تو بغلم و آلتم وسط دو تا کف پاش بود و همین طور که بینی خودمو چسبونده بودم به پاهاش و بو میکردم و هی لیس میزدم آلتم را هم هی میمالوندم به پاهاش و بعد چون شدت شهوتم خیلی خیلی زیاد شده بود دستمو بردم و زیپ شلوارمو باز کردم تا بتونم به طور مستقیم آلتمو بمالم به پاش .و بعد چون تو تمام سایت های فتیشی که دیده بودم خواستم عین اونها عمل کنم و با این کار بیشتر خودمو ارضاء کنم .جفت پاهاشو گرفتم تو دستم و میمالوندم به آلتم طوری که نصف آب منی ازم همین جوری داشت میرفت و در همین حین دیدم صدای آه و ناله شهوتی اونم بلند شد .به صورت نصفه خوابیده بود رو تخت و پاهاش کاملا در اختیار من بود {هنوز باورم نمیشد } و منم که دیدم اون حسابی تو حال خودشه سر جورابشو با دندونم سوراخ کردم و آلتمو کردم داخل به طوری که آلتم هم به پای لختش میخرد و هم به جوراباش با این کار دیگه حسابی به اوج رسیده بودم و اون یکی پاشم چسبوندم به صورتم و تمام کف پا و پاشنه و نوک پاشو لیس زدم و بعد شروع کردم روی پاشو بو کردن و لیس زدن از یه طرف آب دهانم میریخت رو پاش و از طرفی دیگه آب منی هی سرازیر میشد .دیگه داشتم کامل خودمو ارضاء میکردم و بلاخره اون یکی پاشم چسبوندم به آلتم و هی همین طور کف پاشو مالوندم به آلتم تا آخر همه آب منی رو ریختم رو پاهاشو جورابش . حدود 10 دقیقه تو حالت مستی بعد از استمنا ساق پاهاشو تو بغلم گرفته بودم و هی لیس میزدم .و تا این که اونم خودشو ار ضاء کرد.و بعد از چندین دقیقه که هر دو تامون از حالت مستی خارج شدیم وبعد من بلند شدم و نشستم کنارش و بعد دوباره با کمی حرف زدن و تحریک شهوت یکدیگر دوباره شروع کردیم البته اینبار سکس فتیشی نبود و .............چون دیگه اینجا از موضوعی که ما در اینجا دنبالشیم خارج میشه ......
و من حدود 2 ماه هست که با او دوست هستم و از اون موقع تا حالا 4 بار دیگر با هم رابطه سکسی و سکسی فتیشی داشتیم که برای من اولین باری که با او این رابطه را داشتم لذتش خیلی بیشتر از دفعه های دیگه بود

کلیپ باحال از ساک زدن

کلیپ باحال از ساک زدن

اینجا پایگاه دوست یابی و همسر یابی اسلامی است که تنها هدف قرار دادن جمعیت ها و گروه های مختلف نژادی، اعتقادی، ذوقی و منطقه ای، پایگاهی برای معرفی علاقه مندان به ازدواج و یا دوست یابی میباشد. ولی جنده خانه نمی باشد
http://30xx.wordpress.com/
یه کلیپ باحال از ساک زدن




سوراخ کون


کون تنگ
کوس کردن حسابی

گایش کون

این کون کردن داره

این کون کردن داره

ساک زدن


سكس مقعدي


سکس با  ناديا
سلام اسم من احسان و ميخوام اين داستان واقعي رو كه اولين داستان سكسي منه براتون تعريف كنم يادمه 8 سالم بود كه با دختر همسايمون هم بازي بودم و يكسره با هم بوديم يك روز كه مثل هميشه تو خونه با هم بازي ميكرديم يهويي ناديا(دختر همسايه مون) شلوارشو كشيد پايين و گفت ببين! منم كه تا اون لحظه همچين چيزي نديده بودم شكه شدم رفت وگذشت تا اينكه من كلاس پنجم بودم و ناديا چهارم يك روز ناديا اومده خونمون و داشتيم با هم گرگم به هوا بازي ميكرديم ما طبقه بالا بوديم و خانواده منم طبقه پايين ، يهويي دستم خورد به كون ناديا واي اينقدر نرم بود كه ديونه شدم و به بهونه اينكه بيا پايين از كونش ميگرفتم و ميمالوندم! يكي دو روز بعد ناديا اومد خونمون و مثل هميشه مشغول بازي بوديم يهو نميدونم چي شد كه چهار دست و پا شد منم كه با ديدن كونش ديونه شده بودم يهويي ديونه شدم و كونشو چسبيدم وااااااااي كه چه كون نرمي داشت! يكم مالوندمش و خودمو بهش چسبوندم وااااااااي كه چه حالي ميداد يكم خودمو عقب جلو كردم يهو يك حالتي بهم دست داد خيلي ترسيدم و از ناديا جدا شدم و رفتم دستشويي ديدم يك مايع سفيد رنگ از كيرم زده بيرون كه بعدا فهميدم ابم بوده ، باز هم رفت و گذشت تا اينكه من شدم سوم راهنمايي وناديا دوم يك روز من مريض بودم و نميتونستم تكون بخورم مامانم كار داشت بايد ميرفت بيرون بخاطر همين مامانم رفت پيش مامان ناديا و گفت كه با ناديا بيان خونه ما تا وقتي مامانم مياد اونا هم اومدن ومامانم رفت من زير پتو بودم مامان ناديا به ناديا گفت من ميرم خونه خالت تا نيم ساعت ديگه ميام اگه احسان چيزي خواست بهش بده اونم قبول كرد! يادمه شبكه دو يك فيلم سينمايي ايراني گذاشته بود و داشتيم ميديدم كه ناديا گفت احسان سردمه منم گفتم بيا پهلوي من اونم اومد و كنارم دراز كشيد نميدونم چي شد كه ناخداگاه لبامون رفت رو هم واااااااي چه لباي شيريني داشت داشتم مي مردم از بس خوشمزه بود دستمو بردم روي كسش يكم ماليدم اونم داشت كير منو از جا درمياورد من كه حالا ديگه حرفه اي شده بودم قشنگ داشتم كس نازشو ميمالوندم بعدش رفتم سراغ كونش يكم انگشتمو خيس كردم و سر انگشتمو كردم تو كونش و يك اخ كوچولو گفت شروع كردم يواش يواش فرو كردن توكونش واي كه چقدر تنگ بود.كم كم دمر خوابوندمش منم رفتم روش يكم سر كيرمو كردم تو كونش ديدم خيلي درد ميكشه بي خيال شدم و گذاشتم لاي پاش و تلنبه زدم اينقدر زدم كه ابم اومد همش ريخت لاي پاهاش اين اولين داستان سكس من بود اميدوارم خوشتون اومده باشه.پایان.مرسی از دوست گلم بخاطر ارسال این داستان قشنگ