Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب زن لخت. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب زن لخت. نمایش همه پست‌ها

عکس کون 5

عکس سکسی دختران خوشگل کوس و کون شهوانی
موفق باشيد سياوش
Free Galleries+18
فعلا تماشا کن واسه دانلود خبرم کنید تا لینک دانلود بذارم .
عجب کوس تنگی و نرمی داری
...عکس کس خارجی
عکس کون


عکس کون
کیر خور
از سیاوش







من در يكي از شركتهاي دولتي كار مي كنم كه تو اداره يك منشي خيلي خوشكل كار مي كنه . يادمه اولين باري كه ديده بودمش اصلا خجالت مي كشيدم تو روش نيگا كنم ديگه چه برسه به اينكه… درباره ش فكر كنم . همون ابتدا درباره ش تحقيق كردم بچه ها گفتن كه طلاق گرفته و الان با پدر و مادرش زندگي مي كنه . بدجوري تو راگوزم خورده بود . واقعا دوستش داشتم و همش به اون فكر مي كردم . مدتها بود تو كفش بودم تا اينكه يه روز بهم زنگ و گفت چند تا عكس منظره مي خواد كه پروژه خودش رو تزئين كنه . منم هر چي عكس منظره و گل و گياه داشتم جمع كردم و گذاشتم كه بهش بدم يه دفعه يه فكر عجيبي به سرم زد دو تا عكس سكسي خيلي قشنگ رو انتخاب كردم و گذاشتم لاي اون عكسها . و همه عكسها رو باهم گذاشتم روي يك ديسكت و بهش دادم . هر چند سعي كردم خودم رو عادي نشون بدم نتونستم خيلي ترسيده بودم . روز بعد اول صبح به بهانه يك كار اداري رفتم اتاقش و بهش سلام كردم اونم خيلي عادي جواب سلام منوداد نمي دونستم عكسها رو ديده يا نه منم سئوال نكردم يعني نمي شد سئوال كنم . چند روز گذشت و هيچ حرفي از اون عكسها نزد منم موضوع رو فراموش كردم تا اينكه نزديكهاي ظهر دوباره بهم زنگ و گفت كه درباره يه موضوعي مي خواد مقاله تهيه مي كنه و از من خواهش كرد كه تو اينترنت براش بگردم و پيدا كنم . منم سريع ده دوازده تا مقاله پيدا كردم مرتبشون كردم و بهش دادم خيلي از من تشكر كرد . كم كم بهش نزديك شدم و روز به روز بيشتر باهم حرف مي زديم . روزي سه چهار بار مي رفتم تو اتاقش يا بهش تلفن مي كردم و باهاش حرف ميزدم . خيلي دلم مي خواست بدونم چرا از شوهرش جدا شده ولي مي ترسيدم بپرسم. مدتها گذشت تا اينكه يك روز يكي از بچه ها اداره اومد بهم گفتم كه كيوان همه مي دونن تو با اين خانم رابطه داري و مي بينن كه هر روز چند بار مي ري پيشش منم خودم رو زدم به اون راه و گفتم من با هيچكس رابطه اي ندارم . بعد از اينكه فهميدم همه چيز رو مي دونه بهش گفتم ببين من فقط با اين خانم حرف مي زنم همين . بعضي وقتا كه دلم مي گيره زنگ مي زنم باهاش صحبت مي كنم . گفت مي خوام يه چيزي بهت بگم ولي قول بده به كسي نگي منم گفتم باشه نمي گم . گفت اين خانم وقتي اومد تو اين اداره متاهل بود ولي با يكي از كارمندهاي اينجا رابطه نامشروع داشته وقتي هم كه شوهرش فهميد اونو طلاق داد . بعد از طلاقش هم چند بار گفتن كه با مردها رابطه داره . من كه اصلا حرفهاش رو باور نمي كردم بهش گفتم اينها همش دروغه اون خانم خيلي پاك و محجوب هست و اينها همش شايعه هست . من نمي دونم چرا از شوهرش طلاق گرفته ولي مي دونم كه اينكاره نيست . گفت تو خيلي ساده هستي و همه چيز رو با چشم خودت مي بيني بعدش گفت اصلا يه چيزي خودت يه روز كه اينجا خلوت شد برو تو اتاقش و در رو قفل كنم ببين اون چيكار مي كنه . آن شب تا نصفه هاي شب همش به اين فكر مي كردم كه آيا اون واقعا …. روز بعد تصميم گرفته بودم كه بهش تلفن كنم و همه چيز رو بهش بگم . اول صبح بهش تلفن كردم و گفتم مي خوام درباره يه موضوع مهمي باهات صحبت كنم گفت خوب بگو گفتم تلفني نميشه وقتي اداره خلوت شد و رئيس رفته تو اداره نبود مي يام اتاقت و بهت مي گم گفت باشه . نزديكهاي ظهر بود بهم زنگ و گفت رئيس نيست مي توني بياي منم سريع بلند شدم رفتم تو اتاقش و در رو قفل كردم . بهم گفت چرا در رو قفل كردي ؟ گفتم نمي خوام وسط حرفها كسي بياد داخل . تو چرا از شوهرت جدا شدي ؟ گفت همينو مي خواستي بپرسي از صبح تا حالا دلم هزار راه رفت گفتم آره همينو مي خواستم بپرسم . گفت شوهرم معتاد بود و هر كاري كردم ترك نمي كرد . گفتم تو خواستي ازش جدا بشي يا اون خواست گفت نه من خواستم . وسط حرفهاش بلند شدم و رفتم روي ميز پيشش نشستم دستم رو گذاشتم روي سرش و آروم صورتش رو بوسيدم يه دفعه دلم ريخت ولي اون هيچ عكس العملي نشون نداد . منم پر رو شدم و دوباره بوسش كردم . خودش رو عقب كشيد و گفت خوب ديگه بلند شو برو الان همه مي فهمن تو اينجا هستي گفتم خوب بفهمن . بلند شد در رو باز كرد منم مجبور شدم برم بيرون . تا نصفه هاي شب خوابم نمي برد و همش به صحنه امروز فكر مي كردم با خودم گفتم كه واقعا اينكاره نيست چجوري منو راه داد تو اتاقش اجازه داد كه در رو قفل كنم . روز بعد دوباره بهش تلفن كردم و گفتم ميشه امروز هم بيام اتاقت ؟ گفت براي چي ؟ گفتم همين جوري بشينيم باهم حرف بزنيم گفت باشه اگه خلوت شد بهت زنگ مي زنم . دو ساعت بعدش زنگ زد و گفت رئيس نيست مي توني بياي اينجا منم از خدا خواسته دويدم رفتم اتاقش و در رو قفل كردم . مستقيم رفتم پشت ميزش بوسش كردم و بهش سلام كردم . بهم گفت خيلي شجاع شدي روز اول خجالت مي كشيدي سلام كني ولي حالا … منم تودلم گفتم كجاشو ديدي . آروم دست كردم مقنعه اش رو كشيدم گفت چيكار مي كني ديووونه گفتم هيچي مي خوام موهات رو ببينم . موهاي طلايي و گردن بلوري سفيدي داشت زير گردنش رو نيگا كردم سينه اش مثل پنجه آفتاب سفيد بود . بهم گفت خوب ديدي حالا مقعنه ام رو بده گفتم نمي دم . صورتم رو بردم جلو و لبهاش رو بوس كردم . دستام رو گذاشتم دور كمرش و محكم بغلش كردم بهش گفتم دوستت دارم . گفت ديووونه مي دوني اگه كسي بفهمه چي ميشه ؟ گفتم نترس هيچكس نمي فهمه . لبام رو گذاشتم رو لباش و محكم مك زدم . بعد از چند لحظه اونم شروع كردم مك زدن . مثل تشنه ها لبام رو مك مي زد . دست كردم دكمه هاي مانتوش رو باز مي كردم و لباش رو مك مي زدم . مانتوش رو در آوردم . واي چي داشتم مي ديدم … بدنش مثل لامپ مهتابي سفيد بود يه كرست و شورت فيروزه اي پوشيده بود داشتم ديوونه مي شدم . كيرم داشت شلوارم رو سوراخ مي كرد دست گذاشتم رو شورتش از رو شورت كسش رو مي ماليدم لباش رو مي خوردم . گفت خوب واستا منم در لباسات رو در بيارم كمكش كردم و سه سوت لباسام رو در آوردم .كير شق شده ام رو از رو شورت ديد گفت اوووه چقد بهش فشار اومده . گفتم مي شه يه خورده بخوري ؟ گفت چيو بخورم ؟ بهش گفتم كيرم …. اون گفت نهههه خوشم نمي ياد يه خورده كه اصرار كردم قبول كرد . يه جوري مي خورد انگار صد ساله كارش همينه . دقيقا حركاتش مثل فيلمها بود . اول همشو مي كرد تو دهنش بعد تند تند عقب و جلو مي كرد يا زيرش رو زبون مي كشيد . ديگه مطمئن شده بودم كه من در موردش اشتباه مي كردم . بهش گفتم رو ميز دولا شو مي خوام بكنم . روي ميز خوابيد طوري كه پاهاش رو زمين بود من رفتم عقب اول يه خورده با دست ماليدم كيرم رو گذاشتم لاي پاش و ماليدم به كسش . آه و ناله ش بلند شده بود گفت زود باش بكن تو زود باش ديگه … منم كيرم رو محكم فشار دادم تو كسش يه دفعه داد زد آه آه من دستم رو گذاشته بودم رو كونش و عقب و جلو مي كردم . كيرم رو كشيدم بيرون دوباره محكم فشار دادم داخل و شروع كردم به تملبه زدن . بعد بهش گفتم بكنم تو كونت ؟ گفت نه اصلا خوشم نمي ياد اگه اينكار رو بكني ديگه اصلا باهات حرف نمي زنم . منم همينجوري تو كسش عقب و جلو مي كردم يه دفعه كيرم رو تا ته كردم تو كسش و روش خوابيدم آبم رو تا ته ريختم تو كسش يه خورده از پشت سينه هاش رو گرفتم ماليدم و بلند شدم . دوباره لباش رو بوسيدم بهش گفتم نمي ترسي حامله بشي ؟ گفت نه بابا مطمئن باش نمي شم

عکس سکسی,شهوت سرای ایرانی

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و عکس سکسی دختران ایرانی عربی واسیای و غربی و دختران بلوند بهترین سایت سکسی مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/
فیلم سکسی /عکس سکسی/ داستان سکسی ,شهوت سرای ایرانی
002-235
عکس سکسی


03
عکس سکسی گاییدن کون

028
 گاییدن کون

029
زن كون قلنبه

080
عکس سکسی گاییدن کون

109yo1hg
عکس سکسی دختر خوشگل و خوش اندام

missy2-591
كون قلنبه

دوست عزيز روی عکس کليک بکنيد
بزرگ ميشود.سایت سکسی

بهترین سایت سکسی بالاسن
08jj
 كون


10j
دختران حشری

156_033
بهترین سایت سکسی بالاسن

156_062
دختران حشری

13447
عکس سکسی  سوپر ,عکس سکسی گاییدن کون


jo
عکس سکسی خارجی دختر خوشگل

jom2
عکس سکسی خارجی

m_1578
عکس سکسی خارجی

m_2005
عکس کردن از عقب و جلو

Iranian sexy movies سايت سکسی ايرانی, فيلم سکسی, عکس سکسی, سوپر

بزرگترين سايت سکسی ايرانی.فيلم های سکسی از دختران حشری و پسرهای کير کلفت.
m_13541
عکس سکسی, سوپر

عکس دختر سکسی -Lexi Diamond

سوراخ کون تنگ
مرکز دانلود کلیپ خفن بدون فیلتر شکن



سیاوش دلسوز
  



ادرس جدید سیاوش دلسوز




سکسی
 
کون تنگ

کون تنگ



داستان سکسی 4

خواهرم با ماشین با یه دختر همسن و سال خودش تصادف کرده بود و بدتر از اون اینکه مقصر هم بود. فرداش مادرم گفت که برای انجام کارهای بیمه و پرداخت خسارت طرف تصادف بجای خواهرم من برم .. من هم با کراهت قبول کردم ..وقتی که اونا با ماشین دم خونه ما اومدن من هم ماشین رو برداشتم و دنبال اونها به اداره بیمه به م آرژانتین رفتم..

ساک زدن یا کیر خوردن

دختره 24 سالش بود با خواهرش بود و به همراه یکی از دوستاش.. دختره اسمش سمیه بود ( اسم واقعیش هم همینه) و در خانواده مذهبی هم بزرگ شده بود ، دختری بود ریز نقش با تیپ دانشجویی و پوست سفید با موهای مشکی ..توی اداره بیمه زمانی که منتظر نوبت بودیم من سر صحبت رو با دختره باز کردم در حالیکه دوستش به نظرم قشگتر میومد( البته بدها به این نتیجه رسیدم که تصمیمم درست بوده) از کارو بارش پرسیدم و اینک چه رشته ای میخونه و کلی سئوالهای دیگه ک اصلا یادم نیست چون برای گرفتم جواب نمی پرسیدم بلکه برای ادامه صحبت باهاش سئوال می کردم.





آخر صحبتها وقتی فهمیدم کارهای گرافیک بلده بهش گفتم که برام یه کارت ویزیت طراحی کنه و اون هم قبول کرد. چند روز بعد برای گرفتن کارت باهاش قرار گذاشتم و کارت رو ازش گرفتم و بعد از اون قرار های بعدی و دیدار های بعدی تا اینکه روز دوم عید ازش دعوت کردم که به عید دیدنی من بیاد و من هم خونه تنها بودم چون خانواده برای عید دیدنی به جایی رفته بودن. وقتی زنگ زد و از پله ها بالا میومد اصلا باورم نمیشد که این دختری که اصلا بهش نمیومد با کسی سکس داشته باشه الآن توی خونه منه( و بعدها هم فهمیدم قبلا با کسی سکس نداشته ). یه جعبه شیرینی گرفته بود و یه مانتو سفید و قشنگی هم پوشیده بود و صورتش هم زیباتر شده بود. وقتی مدت کوتاهی نشست و ازش پذیرایی عید کردم تلفنهای مادرش شروع شد که کجایی و چرا به من نگفته ای کجا میری.. نمی دونم بیشتر از نیم ساعت صحبتها طول کشید و سمیه مدام می گفت که من خونه دوستم هستم و بزودی بر می گردم.. خلاصه وقتی تلفنها تموم شد پیش من برگشت و من ازش عذر خواهی کردم که توی دردسر انداختمش و اون هم می گفت که اصلا اینطور نیست در همین حال که این تعارفها رو رد وبدل می کردیم اومد نزدیک و کنار من نشست در حالیکه پاش به پای من چسبیده بود ودر همین حال به آرامی روی مبل لم داد من هم که قبلا باهاش تجربه ای نداشتم به عنوان اولین تجربه ام باهاش دچار هیجان شدم با این حال به بهانه عذر خواهی از ایجاد دردسر براش به طرفش لم دادم و لبهاش رو برای اولین بار بوسیدم ولی ادامه بوسه از طرف اون نزاشت که من برگردم. قبلم داشت از سینه ام بیرون میزد و شهوت رو فراموش کرده بودم با این حال داشتم به خودن لبهاش ادامه میدادم و اون هم همینطور تا اینکه احساس کردم ضربان قلب اون هم شدید شده و صدای نس نفس زدنش بلند شده بود و مدام به بدنش کش و قوس میداد ..

جثه ریز نقشش زیر بدن من که حالا بکلی روش افتاده بود گم شده بود .. من بی اختیار از روی لباس به سینه هاش دست کشیدم و ممانعتی نکرد و همین باعث شد که من با شدت بیشتری سینه اش رو بمالم بعد از اون دستم رو به ریز بلوزش بردم و بعد از رد مراحل زیاد دستم رو زیر سوتینش بردم و برای اولین بار گرمی و نرمی پستانش رو حس کردم ..تمام حجم پستانش در یک مشت من جا می گرفت و نوک پستانش رو بین انگشتهایم گرفته بودم و فشار می دادم و گاهی هم می پیچوندم تا جایی که با جیغ آهسته ای اعتراض می کرد.دیگه کیرم از شدت تحریکی از شرتم بیرون زده بود و مدام گز گز می کرد شهامت به خرج دادم و بلوزش رو بالا زدم و پستان کوچک و سفید و نرم و البته گرمش رو دیدم و باور نمی کردم که دارم به پستانهای سمیه نگاه می کنم چون اصلا فکر نمی کردم روزی بتونم باهاش سکس داشته باشم..نوک پستانش رو می گرفتم و بالا می کشیدم و ول می کردم و پستانش به حالت ارتجاعی پایین بر می گشت و به طرز شهوت آوری تکون می خورد.. وقتی دیدم که شرایط روی مبل برای این کار مناسب نیست در حالیکه سعی می کردم راست شدگی کیرم رو از روی شلوار م نبینه بلند شدم و دستش رو گرفتم و گفتم به اتاق خواب بریم..گفت همینجا خوبه من نمیام..با این حرفش با یه حرکت تمام بدنش رو بلند کردم وبه حالت بغل کردن نوزاد به اتاق خواب و روی تخت ، (جایی که قبلا روی همین تخت بهم حال نداده بود و من رو توی کف نگه داشته بود پرتش کردم) و روش خوابیدم و به خوردن لبهاش ادامه دادم و ازش خواستم که زبونش رو بیرون بیاره و با بیرون آوردنش، زبونش رو هم می لیسیدم و لب پایینش رو گاز می گرفتم..لبهاش رو رها کردم و شروع کردم به بوسیدن بی وقفه صورت و گردنش و بناگوشش که وقتی به بناگوشش میرسیدم نفس هاش بلند تر میشد و من فهمیدم که به اینجا حساسه برای همین بناگوشش رو لیس زدم و تمام گردن سفیدش رو با زبونم خیس کردم دیگه داشت صدای نفسهاش به ناله تبدیل می شد..قبل از اینکه بخواد از حس بیوفته بلوزش رو از زیر بالا کشیدم و دوباره پستانش رو دیدم و تا آخر به بیرون درآوردن لباسش ادامه دادم تا بالا تنه اش رو کاملا لخت کردم و حالا شروع کردم به خوردن نوک پستانش به نوبت. وقتی نوک سینه اش رشد می کرد سراغ اون یکی سینه اش می رفتم و سینه قبلی رو با دستم نوازش می کردم و گاهی می چلوندم..یه لحظه صدای ناله اش قطع نمیشد و من هنوز باور نمی کردم که این سمیه س که من دارم پستانش رو می مکم..دستم رو روی زیپ شلوار جینش بردم و شروع کردم به باز کردم زیپش و وقتی تا آخر بازش کردم دستم رو تا روی شرتش تو کشیدم که دستم رو با دستش گرفت و اجازه نداد.. من هم زیاد اصرار نکردم و دستم روی باسن نرمش بردم و مالیدم و ممانعتی نکرد. تمام باسنش هم در یه مشت من جا می گرفت..شروع کردم انگشتم رو از همون عقب به طرف کسش بر دم و شروع کردم به مالیدن که باز ممانعت کرد دستم رو بیرون کشیدم و شلوارش رو از پاش بیرون کشیدم و برای اولین بار پاهای سفید و ریز نقشش رو دیدم که رانهاش به اندازه ساق پای من بود.در همین حال با صدای آهسته ای در گوشم گفت " تو هم در بیار!" و من هم شروع کردم به در آوردن لباسم و چون می دونستم خوش خجالت می کشه دستش رو گرفتم و ریر شرتم بردم و با کیرم آشناش کردم که این کارم براش غیر منتظره بود و یکه خورد ولی شروع کردم به مالیدم کیرم. حالا سمیه کنار من خوابیده بود و داشت کیرم رو که تماما خیس شده بود از زیر شرتم می مالید در همین حال شرتم رو پایین کشید و کیرم بیرون افتاد و حالا من هم لخت جلوی دختری خوابیده بودم که نسبت بهش رودر بایستی داشتم. یه بار دیگه دستم رو توی شرتش بردم اینبار وقتی خواست با دست جلوی من رو بگیره دست راستشر رو گرفتم و زیربدنم قرار دادم و دست چپش رو هم ما دست چپم ار بالای سرش محکم گرفتم و دست راستم رو توی شرتش بردم و برای اولین بار نرمی و گرمی کسش رو با انگشت هام احساس کردم از شهوت خیس شده بود و فوق العاده داغ بود.. داشت زیر من آهسته دست و پا میزد و مدام اسمم رو صدا می کرد که به کسش دست نزنم ولی توان آزاد کردن خودش رو نداشت.وقتی نزدیک بود ازحال بره دستم رو بیرون کشیدم و جای خودم رو با اون عوض کردم و با یه حرکت اون رو به روی خودم کشوندم. حالا من زیر قرار گرفتم و سمیه روی من خوابیده بود و هنوز به بدنش کش و قوس می داد .. من در همین حال شرتش رو درآوردم و خودش هم به کمک پاهاش بهم کم کرد.
 
سمیه رو در حالیکه لخت لخت بود و روی من خوابیده بود با همه وجود بغل کردم و پاها و دستانم رو دور بدنش پیچیدم که توی بدن من گم شد و نفس کشیدن براش مشکل شد.در عرق بدن همیدگه غرق شده بودیم وبا حرکت باسنش کسش رو روی کیر من می مالید و از بالا هم زبونهامون رو به من می مالیدیم و من هم با دستانم باسنش رو می مالیدم..من اصلا متوجه نشدم که ارضا شد یا نه. درهر صورت این موضوع رو پنهان کرد.. از روی من پایین اومد و کنار من خوابید و شروع کردم به مالیدن کیرم ..دیگه آبی توی بدنم نمونده بود..وای کیرم توی دستهای لطیف و کوچک سمیه بود و سمیه هم اون رو با دستهاش بالا و پایین می برد و شهوت هم بهم اجازه نمیداد که احساس خجالت کنم. دیگه ناله ای من هم بلند شه بود و هر بار که دتش به نوک کیرم می خورد تمام بدنم رعشه می گرفت تا اینکه لذت شهوت رو توی تمام عضلاتم حس کردم و توان این رو نداشتم که به سمیه بگم مواظب پاشیده شدن آبم باشه ..لبم خشک شده بود و بلند نفس نفس میزدم که در همین لحظه آبم با تمام قدرت به صورت سمیه پاشیده شد و از ناگهانی بودنش جا خود و به مالیدنش با قدرت بیشتر ی ادامه داد.چند لحظه تا ارضای کاملم بدن لخت و داغ سمیه رو با تمام قدرت چسبیدم تا زمانی که تا آخر ارضا شدم و بی حال روی تخت ولو شدم و مثل همیشه در این لحظه شروع کردم به خندیدن.. گفت زهر مار!! و من به خندیدن ادامه دادم.. گفت چه بویی میده! بوی وایتکسه! . من می خندیدم..
بلند شد وهمینطور لخت رفت تا آبم رو که تمام سینه و صورتش رو خیس کرده بود بشوره.

ادامه دارد....نویسنده مهرپویا