Powered By Blogger
‏نمایش پست‌ها با برچسب /داستان سکسی خفن /. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب /داستان سکسی خفن /. نمایش همه پست‌ها

داستان سکسی خفن .آنلاین کس و کون


شخصی این خاطره فرستاده که انتشار بدم دروغ و راستش گردنش ولی فکر کنم داستانی هست.




اگه بخوام از اول بگم که باید یه کتاب بنویسم ولی خلاصه میگم که خواننده گرامی هم اذیت نشه و تا تهش بره اسمم مسعود و 38 سال سن دارم توی 25 سالگی یه عقد کردم که بعد از شش ماه به جدایی کشید اون موقع مثل خیلی از جوونای هم سنم تجربه سکس رو نداشتم وگرنه شاید به طلاق منجر نمیشد البته همش هم بخاطر سکس نبود ولی سرنوشت اینجور رقم خورد بعد از طلاق بخاطر ناراحتی و عقده ای که داشتم شروع به سکس کردم البته بیشتر 

بیشتر از نوع پولی و بعضی از مواقع هم یه مدتی دوست دختر که وقتی متوجه میشدن قصد ازدواج ندارم بی خیال میشدن با دوست دختر فقط از پشت و سینه و لاپایی حال بردم ولی جنده همه جوره به تورم خورده بریم سر اصل موضوع یه پسر برادر دارم به اسم افشین که پنج سال ازم کوچیکتره الآن 33 سال داره و تو 25 سالگی هم ازدواج

 کرده با یه دختر خانم خیلی ناز و مهربون و دوست داشتنی به اسم فریبا من و افشین خیلی با هم رفیقیم و صمیمی هستیم ولی بخاطر اینکه پسر برادرم هست هیچوقت باهاش وارد حرفای سکسی و نشدم افشین توی یه شهر به فاصله حدود چهار ساعت با ما زندگی میکنه بخاطر کارش فریبا هم چهار سال ازش کوچیکتره یعنی الآن 29 ساله و البته یه پسر خیلی ناز هم دارند داستان برمیگرده به زمانی که یه سه سالی از ازدواج افشین و فریبا میگذشت من بخاطر مسائلی توی هفته یکی دو روزی به شهر افشین میرفتم بخام کامل بگم خیلی طولانی میشه و خارج از حوصله افشین کارش از هفت صبح تا چهار عصر هست و منم کارم از صبح تا غروب طول میکشید به اصرار زیاد افشین و فریبا 
وقتی دو روز میموندم شبش میرفتم خونشون که یه خونه ویلایی سازمانی بود با یه باغچه و کلی صفا راستی یادم رفت بگم که من مثل بقیه داستانها نه خوشکل و خوش تیپ و هیکل و هستم و نه مشکل دار یه آدم معمولی مثل خیلی از افراد دیگه توی این رفت و آمدها بود که ماجرا شروع شد این رو هم بگم که مثل باقی دوستان نویسنده که میگن خیلی راحت و هستند ما نبودیم یعنی همیشه فریبا با پوشش کامل مثل بلوز دامن یا بلوز شلوار و یه شال یا روسری جلوم میومد و خدا شاهده که کلاًً من اگه لخت هم میومد اصلاً نظر سکسی یا حتی کمترین تمایل رو از نظر جنسی بهش نداشتم افشین هم خیلی من رو از این لحاظ قبول داشت و داره برای همین اگه مثلاً شال فریبا لیز میخورد و 


پایین میومد اصلاً توجه نمیکرد و نمیکردم بعد از مدتی دیدم که فریبا وقتی جلوم میاد تیپش فرق کرده مثلاً یه آرایش جذاب و ملایم و یا بلوز تنگ که آستین رو یه کم به بهونه شستن و بالا میزد و بالاخره اینکه شلوار چسبون و براق و که بازهم من برام مهم نبود و میگفتم حتماً دوست داره نشون بده که خوش تیپ و قیافه هم هست که البته واقعاً فریبا ناز و خوش استیل بود وقتی خونشون بودم خیلی بساط فیلم و قلیون و تخمه و میوه و آجیل و همراه با غذای مفصل 

عکس سکسی‌ متحرک خفن از کردن تو سوراخ کون

عکس سکسی متحرک,عکسهای سکسی حشری و شهوتی متحرک از کس دادن و کوس گاییدن دختران سکسی

 سوراخ کون 

 عکس سکسی‌ متحرک


 سوراخ کون
 عکس سکسی‌  /داستان سکسی