Powered By Blogger

Pakistani Girls/hijabi girl 4

Pakistani Girls
کلیپ سکسی باحجاب کامل پاکستانی میباشد
6.2MB-3gp
لینک دانلود کمکی multiupload
http://www.multiupload.com/ENBAQTQME0

Pakistani Girls/hijabi girl
 

Pakistani Girls/hijabi girl
بهترین کوس ها زیر حجاب میدن قربون همگی سیاوش




pakistan porn xxx


جنده عربی/hijabi girl

see this hijabi girl getting fucked if u like the video then i will post more video i m posting first one here

کوس و کون دادن دختر باحجاب لبنانی
بهترین کوس ها زیر حجاب میدن قربون همگی سیاوش

دختر عرب

کوس باحجاب


 لینک دانلود کلیپ سکسی جدید
http://rapidshare.com/files/12658257...ra_chunk_1.wmv

دوستان اين کليپ ها را قبلا اپلود کردم و اينجا لينک دانلود را ميذارم.

سبز باشد سياوش


2

کون وکوس
http://rapidshare.com/#!download|314l35|126587540|fe_sarer.3gp|2311

3
arabia



http://rapidshare.com/#!download|88tl2|129199446|kutte_se_chudwarahi_hai.rar|14243



کوس و کون بچه/کس لیسی دو تا لزبین سکسی ,
دختر ناز سکسی که مست کرده

کیر و کون

کون گاییدن

کون تنگ

کون س ک سی
کون س ک سی با کیر و ساک زدن
حال کردن دختر بچه
کون دادن دختر بچه
عکس از یک دختر ناز سکسی که مست کرده می خواد کس . ... یک عکس از کوس و کون از
نمای زیرین · کس لیسی دو تا لزبین سکسی · عکسهای سکسی دختر ناز هلو با حال .... زن
باحجاب با روسری ولی لخت (2); زنه با حجاب با سینه خوشگل (2); س-ک-س داغ (2) ... 3
تا جیگر آماده کون دادن (1); 3 تا کون آماده دادن (1); 3 تا کون گالری عکس دختر ایرونی ، عکس دختر سکسی عرب ، دختر ن...6) دختر (4) دختر ایرونی (4) دختر ایرانی (3) دختر تهرونی (3) دختر عرب (3) شماره تلفن دختر (3) ای دی دختر (2) دختر خوشگل (2) دختر هندی (2) عربی (2) عکس دختر (2) وبکم دختر عربی (2) بازیگر هالیوود (1) برترین زن سال (1) خشگل ناز هندی (1) خواننده عرب (1) خوشگلترین دختر سال (1) داف ایرانی (1) داف بازی (1) دختر sexi (1) دختر خشگل (1) دختر خشگل و ناز عرب (1) دختر لبنانی (1) دختر لخت عرب (1) دختر ناز (1) دختر ناز نازی (1) سایت دختران عربی (1) سایت دوستیابی (1) شماره موبایل دختر (1) عکس خواننده عرب (1) عکس دختران لبنانی (1) عکس لختی جومونگ (1) عکس ناز دختر عرب (1) عکس های جدید (1) عکس پسر ایرونی ؛ پسر فشن تهران (1) عکسهای خفن زیبا (1) لختی (1) لیلا اوتادی (1) مهناز افشار (1) وبکم دختر تهرانی (1) وبکم دختران ایرونی (1) چت با دختر (1) کلیپ مهناز افشار (1) گالری عکس دختران (1)دختر ترکی, دختر خراب, دختر سکسی, شماهر تلفن دختر. دختر لبنانی, دختر عربی, دختران سکسی لبنانی, عکس دخ... وبکم دختر عربی, وبکم دختران ایرونی, وبکم سکسی, دختعکس,مدل,مو ww عکس,عکس,عکس , عکسهای,یانگوم w, عکس,زنان,زیبا عکس,های,یانگوم ... , زن,لخت,عکس,سوپر,فیلم,سکسی,,خاطرات,سکسی,,عکس,سکسی,,داستان,کسی,داستانهای,سکسی, ... ,کوسی,سینه,دختر,لبنانی,گالری,کامل,عکس,های,اناستازیا,خاله,سک,دانلود,عكس,های سکس در ایران ، فحشا در ایران ، دختر فراری ... دختر لبنانی, دختر عربی, دختران سکسی لبنانی, عکس دخعجب هیکلی داره این دختر +18 عکسهای یک مدل سکسی آمریکایی آرایش و دکور چوچول خانمها-1 +18 آرایش و دکور چوچول خانمها-2 +18 عکسهای لختی سمیر مدل لبنانی +18 عکس دختر سکسی کنار دریا (2) عکس دختران ایرانی خشکل (1) عکس ... س ی مارد قهبه كليپ س ك س ی موبايل سكس كوچيك من و زن دوستم بهشت عرب دخترهای لبنانی

کلیپ سکسی ایرانی/rapidshare

homemade sex live

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش
کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390   عکس کوس اين جيگر نگاه کن کوس دختر


به لره ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون.
لینک دانلود کلیپ سکسی ایرانی  سوپر برای موبایل دانلود فیلم سوپر تجاوز به دختر





لینک دانلود

http://rapidshare.com/files/88836999/golnaz_xpersia6.3gp





http://rapidshare.com/files/88983581/HG.3gp







http://rapidshare.com/files/89173845/irani.rar







http://rapidshare.com/files/89240637/iranian_full3.3gp







video link
 http://rapidshare.com/files/89247559...full_masti.rar

داستان سکسی 16

من ۱۴ یا ۱۵ سالم بود پدرم مغازه داشت و من همیشه مواقع بیکاری پیشش بودم پدرم از این قیافه های حزب الهی داشت و با بچه های اون موقع سپاه و کمیته خیلی رفیق بود نمیدونم چطور شد که برای یکی از این بچه های کمیته ای یه خونه اجاره کرد البته خونه دایی خودش رو کم کم یادمه که با هم رفت امد خانوادگی رو شروع کردیم اسم خانومش منیژه بود دو تا بچه داشت که یکیش ۴ سالش بود و او یکی ۱ سال بود خانوم خوشگل بود نمیخوام بگم که توی نخش رفتم و از این حرفها چون اون موقع من شاهکارم این بود که یه جق بزنم همین و اصلا توی نخ این حرفها و کس کردن نبودم زدو این بنده خدا رو که شوهر این خانوم بودو دادن به یکی از این شهرای نزدیک ما که یک ساعت با ما فاصله داشت اونجا این بنده خدا با داشتن مدرک دبیرستانی کلاس ۱۰ شد فرمانده کمیته اون شهر (خر تو خر رو کیف میکنی)و اونا مجبور شدن از اون خونه بلند بشند
اونا از شهر ما رفتن یک روز این بنده خدا به پدرم زنگ زده بود که بابا بیاید اینجا که زنم بد جور مریضه و بد حال و کسی رو ندارم اینجا اخه اصلیتشون مال اطراف همدان بود .

 جلق

پدرم هم اومد

خونه وبه مادرم گفت بلند شو بریم بهشون یه سر بزنیم اینها رفتن من خونه موندم یادمه یه ویدو بتا مکس از این فیلم کوچکها داشتیم که اندازه یک تراکتور بود ما هم یه فیلم داشتیم که یکم لختی پختی توش بود هر وقت خونه خالی بود یکی از این بچه خوشگل های کوچمون رو به بهونه دیدن فیلم میارودم خونه وجاتون خالی کونش میزاشتیم البته ساک زدن اینها رو که ما اون موقع نمیفهمیدیم فقط شلوارو نصف و نیمه پایین میکشیدیم و یه تف یا خیلی مرام میزاشتیم از روغن نباتی استفاده میکردم و با چندتا تکون کمر ابمو تو کونش خالی میکردم اون روز هم همین کار رو کردم نزدیکهای غروب بود که دیدم پدر و مادرم و منیژه خانوم و شوهرش و بچه هاش اومدن مادرم یه طرف منیژه رو گرفته بود و شوهرش هم یک طرفشو آوردن اونو خوابوندن رو تخت خواب پرسیدم چی شده مادرم گفت بردنش دکتر و گفته که بهش شک وارد شده و باید تحت مراقبت باشه گفتم خوب چرا اوردیش اینجا گفت خودت که میدونی اینا اینجا کسی رو ندارند غریبن مادر ثواب داره گفتم بابا چرا اوردیش تو اتاق من گفت به خاطر اینکه اینجا تخت داره راحتره اخه فقط من توی خونه تخت داشتم زیر لب یه فحشی دادم که مادرم فکر کنم متوجه شد و یک پس گردنی ابدار خوابوند بیخ کلم شوهرش صبح ساعت ۶ میرفت و ساعت ۱۰ شب میومد گفتم که فاصله چندانی نداشت و ماشین مفت دولت هم که زیر پاش بود که حتی پول بنزینشو دولت میداد
سياوش


بنده خدا مادرم شده بود پرستار بی جیره مواجب این خانوم و دایه مفتکی بچه هاش یه روز رفتم تا از اتاقم وسایل بردارم اول در زدم بعد رفتم تو دیدم بیداره یه سلام کردم و رفتم داخل بیدار بود یه ملحفه نازک روش بود که تا بالای روناش بالا رفته بود من بدبخت حریص داشتم باچشام قسمت لخت پاهاشو میخوردن پرسید امیر جان چیزی میخوای که به خودم اومدم گفتم شما خوبید خندید گفت من اره اما مثل اینکه تو خوب نیستی گفتم چطور مگه گفت هیچی چی میخوای گفتم اومدم ساکم رو بر دارم ( بخدا من اصلا ساک نمیخواستم یادم رفته بود اومدم چی ببرم ) اومدم بیرون همش اون سفیدی و تپولی پاهاش جلوی چشمم بود رفتم توی توالت جاتون خالی یه جلق درست حسابی زدم وای چقدر اب تو کمرم بود
سياوش


از اون روز دوست داشتم که یه جورهای بدنشو دید بزنم ولی یه ترس داشتم کم کم منیژه خانوم از تخت میومد پایین و راه میرفت زیاد با من شوخی میکرد مخصوصا مواقعی که تنها بودیم دیگه صبح که شوهرش میرفت من اون باهم با اجازه پدر و مادرم به پارک نزدیک خونه میرفتیم تا هم رو حیه اش بهتر بشه هم پیاده روی داشته باشه تا اینکه کامل خوب شد و برگشتن به شهری که شوهرش اونجا بود دیگه هر پنج شنبه جمعه یا ما خونه اونا بودیم ا اونا خونه ما دیگه پیش من رو سری سر نمیکرد منم هر وقت میدیمش سریع به یادش یه جلق اساسی میزدم یروز پدرم اومد به خونه گفت فلانی زنگ زده و برای یه ماموریت قراره بره به یکی از شهرای جنوبی خواسته که تو بری پیش زنو بچه اش تا بیاد (البته به مادر گفت) مادر بنده خدا گفت که نمیتونه تا بستون بود بهش گفتم خوب بگو اون خانموش رو برداره بیاره اینجا پدرم گفت بهش گفتم اما گفته که شهر امنیت زیادی نداره امکان داره وسایلشون رو بدزدن مادر گفت خوب امیر رو بفرستیم پیشش که پدرم گفت نه بابا زشت زن جوان مادر گفت بابا اینکه بچه است (مثبت مثبت بودم به جون خودم)
سياوش


پدرم گفت بزار بهش میگم اگه قبول کرد میفرستیمش غروب بود با بچه ها رفته بودیم فوتبال دیدم که ماشین کمیته اومد وای همه تخمامون فر خورد گفتیم حتمی یکی از این همسایه های دیوس گزارش دادن که ما اینجا سر وصدا و اذیت کردیم دیدم پدرم از ماشین پیاده شدمنو صدا کرد گفت بیا که فلانی اومده دنبالت تا تورو با خودش ببره خونشون اونجا اذیت نکنی بدو لباسهاتو بپوش خدایش دوست نداشتم برم اخه برای تابستانم کلی برنامه داشتم و حالا همه برنامه هام پر!!!
رفتیم خونه مقداری لباس وسایل برداشتم پدرم هم مقداری پول بهم داد (دمش گرم هیچوقت منو لنگ نمیزاشت)با سفارش پشت سفارش با فلانی رفتیم خونشون اونم کلی سفارش کرد که فردا من میرم اینجا زیاد توی شهر نرو هر چی خواستید زنگ بزنید به فلانی براتون میاره اینجا دیدشون به مامور بده از این حرفها شب من توی اتاق خوابیدم نصفه های شب بود که با صدای زمزمه مانندی از خواب بیدار شدم انگار یکی داشت گریه میکرد یا شاید هم التماس میکرد کی بود ترس و دلهره داشتم خوب گوش دادم فهمیدم صدای منیژه است یکم جلوتر رفتم و به در نزدیک شدم داشت میگفت اروم تورو خدا اروم وای پاره شدم درش بیار اخ بزارش جلو وای قلبم داشت میومد بیرون شوهرش میگفت بزار خوب بکنمت یه یک ماهی دیگه نمیتونم این کس کون رو ببینم منیژه میگفت اروم تر الان امیر بیدار میشه زشته گفت نه رفتم بهش سر زدم مثل خر خوابیده (دیوس خر پدرو مادرت من بیدارم) فقط صدا بود که میشنیدم وا صدای ناله های شهوت نا منیژه کیرم قد کشیده بود دستم خود به خود رفت سمت کیرم و شروع کردم به مالیدن و صداهای ناله های منیژه منو هم تو ی عالم دیگه برده بود داشت ابم میومد هیچی جز لنگه جورابمو پیدا نکردم (اینجا همونجاست که میگند لنگه کفش هم در بیابان نعمت ) ابمو روش خالی کردم رفتم خوابیدم صدا ها کم شده بود معلوم بود اون یابو هم کارشو کرده بود خوابم برد صبح بیدار شدم دیدم که منیژه بیداره بخدا دورغ نمیگم ولی درست راه نمیرفت پرسیدم چیزی شده گفت نه صبح که شوهرم داشت میرفت دم در پام پیچ خورده من خر هم باورم شده بود نگو دیشب خانوم از کون داده داره گشاد گشاد راه میره پرسیدم مگه رفت گفت اره تو خواب بودی نزاشتم بیدارت کنه الان دیگه تو مرد این خونه ای ببینم مرد شدی یا نه!!!
منیژه هر وقت که بچه یکسالش شیر میداد یه رو سری یا دستمال روی سینه هاش میزاشت تا سینه هاش معلوم نباشه ولی اون روز داشت به پسرش شیر میداد در حالی که سفیدی پستونش رو برای اولین بار دیدم وای که چه حالی داشتم داشتم نگاهش میکردم پرسید چیه چیرو نگاه میکنی بازم خودمو به خریت زدم یعنی روم نمیشد که گفتم هیچی خندهای کرد وگفت این سعید ناقلا تازه دندون در اورده پدر منو در اورد نوک پستونامو داغون کرده هروقت بهش شیر میدم سینه هامو گاز میگیره بیا ببین وای خدای من �. گفتم من ببینم گفت اره دیگه ببین زن گرفتی نزار به بچه اش شیر خودشو بده پستوناش از فرم میفته چی داشت میگفت ؟؟


سياوش
گفت بابا بیا ببین رفتم جلو پستونش رو از دهن پسرش در اورده بود وای چه خوشگل بود یه نوک قهوه ای با یه حاله کم رنگ دورش منکه صدبار با یاد این پستونها جلق زده بودم حالا داشتم میدیمشون یه لحظه متوجه بالای پستنش شد که جای کبودی کبود گفتم این چیه که گفت اینو دیگه بابای پسرم کرده و لباسشو کشید پایین و پستوناشو جا ساز کرد وای چه حالی داشتم گفت نمیخوای بری حموم گفتم چرا گفت پاشو برو منم شب باید برم و بچه ها رو هم ببرم رفتم تو حمام سینه هاش جلو چشمم بود کیرمو تو دستم گرفته بودم و چشمام رو بسته بودم داشتم با کیرم ور میرفتم که در حموم باز شد خشکم زده بود کیرم توی دستم منیژه روبروم وای �
یه نگاهی بهم کرد و رفت بیرون دیگه اصلا روم نمیشد برم بیرون چی میگفتم
اگه به شوهرش میگفت حتمی از کیر دارم میزد . بابام میفهمید حتمی تخمهام رو در میاورد میداد دستم تا برم توی انجمن بیخایگان عضو بشم خاک بر سرم شد
شاید باور نکنید ولی یه چیزی حدود نیم ساعت توی اون حالت بودم کیرم شده بود اندازه یک سنجد میخواستم بیام بیرون و از او خونه بزنم بیرون برم تهران خونه یکی از فامیلها اومدم بیرون دیدم با تلفن داره حرف میزنه خاک بر سرم شد حتما زنگ زده خونه ما آره حدسم درست بود با مادرم داشت حرف میزد خدایش مغزم خواب رفته بود یک دفعه دیدم بهم میخنده گفت ها چیه کجای بیا مادرت باهات کار داره رفتم گوشی رو ازش گرفتم نفسم در نمیومد مادر چند بار صدا م زد زبونم چوب شده بود بابا بدبختی جواب مادرمو دادم چیزی بهم نگفت فقط گفت مواظب منیژه خانوم و بچه هاش باشم اخه اونا امانت بودن دست من بعد خداحافظی کرد یه نفس راحتی کشیدم که چیزی نگفته .
گوشی رو که گذاشتم منیژه اومد پیشم گفت خسته نباشی چکار میکردی یه ساعت اون تو سرخ شده بود م داغ داغ انتظار داشتم به فحشم بکشه و جد و ابادم رو جلو چشمم بیاره ولی باز همون لبخند مهربان گفت بخواب تا پشتت رو بمالن آخه هر وقت حموم میرفتم و از حموم بیرون میومدم مادرم پشتم رو با پا میمالید گفتم نه نمیخواد (اون چند وقت که خونه مون بود دیده بود) گفت بخواب بابا میدونم عادت داری خوابیدم پاهای نازشو روی پشتم قرار داد بود داشت ارو اروم پشتم رو ماساژ میداد گفت اینجور اذیت نمیشی گفتم نه گفت بزار با دست ماساژت بدم گفتم نه نمیخواد ولی اون شروع کرده بود به ماساژ دادن پشتم یه تی شرت تنم بود لباسم رو یکم بالا داده بود داشت ماساژ میداد وای چه حای میداد بازم کیرم بلند شده بود دیگه ماساژم نمیداد بلکه داشت بدنم رو فشار میداد و من هیچی نمیگفتم خیل داشتم خر کیف میشدم که صدای بچه هاش بلند شد و مجبور شد که بلند بشه و بره به اونها برسه
رفتم توی شهر یه کس چرخی زدم چه شهر دل تنگی بود بنده خدا حقش بود که اینجا مریض بشه با اینکه نزدیک شهرمون بود و بارهای بار اسمشو شنیده بودم ولی بار اولی بود که داشتم اونجا رو میدیدم خیلی کیری بود برگشتم خونه داشت با بچه هاش بازی میکرد وای چی میدیدم منیژه یه لباس باز سکس تنش بود که وقتی دیدمش من روم نمید تو چشاش یا به بدنش نگاه کنم گفت چیه خوشگل شدم یکدفعه نمیدونم چطور شد گفتم خیلی ماه شدی خندید بازم همون خندها اومد جلو گفت گوشتو بیار جلو یه چیزی بهت میگم ولی به کسی نگی ها گفتم خوب همونجا بگو گفت نه بیا جلو گوشمو جلو بردم که حرفشو بهم بگه که نرمی دوتا لب ناز رو رو گونه ام احساس کردم و گفت مرسی
وای منیژه منو بوسید چه حالی داشتم بازم این لرزش لعنتی تو بدنم غذا رو با هم خوردیم گفت من بچه ها رو میبرم حموم تو هم بشین تلویزیون نگاه کن اون موقع درست یادم نیست فقط فکر کنم تلویزیون یه شبکه ۲ و ۱ رو داشت اون رفت حموم و بچه ها رو بر اول دختر کوچکش رو فر ستاد بیرون من لباسهاشو تنش کردم اینقدر خسته بود که همونجا کنار من خوابید بعد چند دقیقه دیدم که منیژه صدام میکنه رفتم پشت در گفت امیر جان بیا اینو ازم بگیر (بچه کوچکش رو میگفت در حموم رو باز کرد باز هم همون لبخند اما اینبار من بجز اون لبخند نصفی از بدن سفید و تپل منیژه رو نیز میدیدم وای بازم داغ شده بودم بچه رو گرفتم نصفی از بالا تنه اش رو دیده بودم بند سوتین کرمی رنگشو اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخ


سياوش
بچه شو به ارامی با حوله خشک کردم ولباسهاشو تنش کردم یکم تو بغلم تکونش دادم و راهش بردم که اونم خوابید بچه رو گذاشتم توی جاش و نشستم که منیژه در حموم باز کرد و گفت امیر جون یه زحمت بهت میدم گفتم چی که تلفن زنگ خورد رفتم گوشی رو برداشتم صدای شوهرش بود که با من داشت احوال پرسی میکرد سارغ زنشو گرفت خواستم بگم حمومه که منیژه که دم در حموم وایستاده بود دستش رو به علامت هیس جلوی لبش گرفت و دوید سمت گوش گوشی رو از من گرفت شروع کرد به حرف زدن با شوهرش وای تازه متوجه شده بودم که منیژه لخت لخت جلوم وایستاده با یه شرت مشکی و سوتین کرم اون پشت کرده بود داشت حرف میزد ومنم با خیال راحت داشتم نگاهش میکردم بخدا کیرم داشت میترکید میخواستم بدوم برم توی دستشوی خودم رو تخلیه کنم اصلا به شوهرش نگفت که حموم بوده گفت دیگه داشتیم میخوابیدیم بچه هارو خوابوندم و بعد کلی حرف زدن گوشی رو قطع کرد که برگشت سمت من تازه متوجه شده بود با چه وضعیتی جلوم وایستاده باز هم یه لبخند گفت چیه چشم چرون چیو نگاه میکنی من که زبونم بند اومده بود گفتم هیچی باز خنده گفت پاشو بیا پشتم رو یه لیف بزن بیایم بخوابیم دیر وقته گفتم من ؟؟
گفت اره دیگه تو که همه چیز منو دیدی بلند شدم یعنی به خودم جرات دادم گفتم بلند شو امی خره بزار یبار هم شده به بهونه لیف زدن بتونی به بدن یه زن دست بزنی تا کی بد بخت میخوای از قافله عقب بمونی رفت تو حموم گفت یالا دیگه مگه میخوای بری کوه بکنی بلند شدم و پشت سرش راه افتادم
با همنو لباس شلوار رفتم تو برگشت یه نگاهی بهم کرد بازهم همون خنده زیبا گفت چیه میترسی منم بدنتو ببینم در بیار خیس میشه توهم بیا تو یه دوش بگیر بیرون رفتی هوا گرم بوده بدنت عرق کرده .
لخت شدم و باشورت رفتم تو شاید خجالت یا نمیدونم یه استرس لعنتی که حتی با دیدن بدن کسی که با رها به یادش جلق زده بودم کیرم سنجد شده بود یا همون پاپیون رفتم تو هنوز داغ بودم داغی گوشهام شرمم رو یادم میاورد گفت چرا وایستادی نمیخوای بیای زیر اب رفتم زیر اب با یه کاسه که تو حموم بود بهم داشت اب میپاشوند بیشتر به روی شرتم همون کیر کوچکم هم نمایان شده بود چون شرتم خیس شده بود گفت بیا پشتم رو لیف بزن لیف رو دستم کردمو صابون رو توی لیف شروع کردم به لیف زدن گفت امیر گفتم بله گفت چقدر میتونم بهت اعتماد بکنم و زبونت چقدر چفت وبست داره گفتم در چه مورد گفت کلی گفتم اخه تا چه موردی باشه گفت در مورد همین که با هم اومدیم حموم وتو داری منو لخت میبینی میدونی که من شوهر دارم و موقعیت شغلیشو میدونی میدونی اگه بفهمه چه بلای سرت میاره گفتم خوب تو خودت گفتی که بیام برات لیف بکشم گفت صبح چی من بهت گفته بودم که با اونجات ور بری؟؟
دیگه داشتم سکته میکردم به خودم گفتم کره خر این میخواسته تورو امتحان کنه تو بی پدر و مادرم مثل گاو سرتو انداختی پایین اومدی توی حموم که اینو لیف بکشی آخه کره خر مگه تو دلاک حمومی هیچی نگفتم گفت نترس من دهنم چفت وبس داره و به کسی چیزی نمیگم گفتم بخدا منم چیزی نمیگم من برم بیرون گفت کجا بابا بیا منو بشور شروع کردم به شستن بدن نازش اما هیچ حسی نداشتم گفت چرا فقط داری یه جای بدنم رو میشوری گفتم چکار کنم پس گفت این سینه بندمو باز کن گفتم من بلد نیستم گفت بابا کاری نداره دوتا گیره داره بازش کن
گیره سوتینشو براش باز کردم وای بازم داغ شدم اگه کسی یه کاسه اب سرد روم میریخت میتونم بگم که اون موقع بخار از من بلند میشد داشتم میسوختم کیرم داشت بلند میشد گفت خوب دیگه لیف بزن شروع کردم به لیف زدن چه حالی میداد تمام فکر م پیش ممه های خوشگلش بود گفت بسه دیگه بزار منم پشت تو رو لیف بزنم گفتم نمیخواد گفت بشین بابا از پشت داشت بادستهاش بدون لیف پشتم رو ماساژ میداد دستشو صابونی کرده بود وای دیگه روی ابرهابودم یه لحظه پستونهاشو روی پشتم حس کردم از پشت خودشو بهم چسبونده بود پشت صابونی من لیزی بدنم رو کامل کرده بود و من داشتم از هوش میرفتم شاید باورتون نشه اما یه لحظه گرمای دوتا لب رو رو ی گوشهام حس کردم داشت با لبش با گوشهام بازی میکرد دستش بیکار نبود کیرم بلند شده بود و دیگه شرم و حیا حالیش نبود آخخخخخخخخخخخخخخخ
دستشو که تا کنارهای شرتم میومد ومیرفت رو حس میکردم یک لحظه کیرمو رو از روی شرت تو دستش گرفت دیگه نفسم بالا نمیومد .
منیژه اومد جلوم باز هم همون لبخند انگار که هیپنوتیزم شده بودم لال لال شده بودم شرتمو کشید پایین گفت وای عجب چیزی داری ناقلا چرا پنهونش کردی
کیرمو گرفته بود توی دستش برای اولین بار در زندگیم یه زن داشت کیرمو با دستش لمس میکرد یه حالت سبکی خوشی داشتم سرشو بر جلو یه بوس به کیرم و اون کرد توی دهنش وای هنوز هم گرمای دهنشو به یاد دارم لباشو دور کیرم حلقه کرد بود برام ساک میزد من اون موقع اصلا اسم ساک رو هم بلد نبودم یا نمیدونستم چرا این کار رو کرده .
دستشو به باسنم گرفته بود و اونو به سمت خودش فشار میداد یه حالت خوب که هنوز هم توضیح دادن اون حالت کم میارم با نوک زبونش دور کلاهک کیرمو نوازش میداد بلند شدو لباش رو لبام گذاشت شروع کرد لبم رو میک زدن وای چه شیرین بود ومن منگول هنوزهم فقط یه نزاره گر
چی میکشیدم آخ دستمو گرفت برد گذاشت روی سینه هاش و با همون دستشت دستهای منو به سینه هاش فشار میداد
گفت چرا خودت رو اذیت میکردی اینهمه امیر دوست دارم با این جمله یه اه کشید و باز هم لباشو رو لبام قفل کرد بعد چند لحظه گفت خودت رو بشور بریم بیرون اون رفت بیرون تازه داشت یخهای من باز میشد (یخ توی حموم همینه دیگه) به خودم اومدم گفتم خاک برسرت بیشعور چرا مثل گاو وایستادی زود باش این خودش داره بهت پا میده اینهمه رفتی به یادش جلق میزدی حالا لخت جلوت وایستاده داره کیرتو میماله و تو گاو شدی .
اومدم بیرون دیدم با حوله نشسته توی رختخواب بازم خندید گفت چرا منتظری بیا بخواب دیگه گفتم کجا دستاشو باز کرد گفت تو بغل من بده؟ گفتم آخه . گفت چیه حالا من باید بیام نازتو بکشم؟
گفت داری میای اون برق رو خاموش کن با یه زیر شلوار و یه تیشرت بودم که اومدم پیشش دراز کشیدم حوله رو زد کنار پستونای سفید و گرد آخ جوووووووووووووووووووون
زیر نور قرمز شب خواب چقدر بدنش زیباتر شده بود
خودشو به چسبوند دستشو برد توی شرتم وباز با کیرم داشت بازی میکرد بازم لبهاشو گذاشت رو لبهام سرشو بالا اورد گفت تو چرا لبهای منو نمیبوسی دوست نداری گفتم چرا اما میترسم که تو بدت بیاد .
خندید گفت بدم بیاد نه بخور لبامو من از امشب مال توام به شرطی که دهنت چفت و بس داشته باشه
ولبهاشو بازم روی لبهام گذاشت منم اروم داشتم میبوسیدمش سرمو به سمت سینه های سفیدش هدایت کرد نوک قهوه ای و خوشگل سینه اش رو به دهن گرفتم شنیده بودم که باید میک بزنم منم یه میک محکم زدم که دیدم وای یه چیز گرمی اومد توی دهنم که صدای ناله منیژه بلند شد میگفت جووووون داری شیر میخوری بخور شیر من مال تو
حالا منم لخت لخت توی آغوش منیژه بودم آخه منیژه تمام لباسهای منو در اورده بود گفت صبر کن
اومد روی بدن من شروع کرد لب گرفتن اشکارا هر دوتا مون داشتیم میلرزیدیم توی اون هوای گرم داشت کل بدنم رو لیس میزد تا حالا کسی برام اینکار ها رو نکرده بود و همین تازگی برام یک دنیا لذت داشت نمیدونستم چکار باید بکنم اما نا خواسته مثل مار به خودم میپیچیدم نوک سینه هامو لیس میزد و گاگاهی یک گاز کوچولو تجربه ای زیبا حالا کیرمو تا ته توی دهنش کرده بود و داشت برام ساک میزد من نا خوداگاه دستم رو بردم روی سرش شرو کردم به نوازش کردنش با دستش با تخم هام بازی میکرد و ناله های من بلند شده بود منیژه همینطور که داشت کیرمو میخورد قربون صدقه خودمم و کیرم میرفت یک لحظه حس کردم تمام خون بدنم داره از کیرم میزنه بیرون بهش گفتم دستشو دور کیرم حلقه کرده بود داشت برام جلق میزد صورتش رو جلو اورده بود سرعت دستشو بیشتر کرده بودد دستمو بردم گذاشتم روی یکی از سینه هاش شروع کردم به مالیدن وای آبم بافشار پاشید رو صورت منیژه ولی من دیگه چشمهامو بسته بودم و صدای منیژه بود که میومد و میگفت جون چه آب داغی داری نه بابا تو دیگه مرد شدی یه لحظه چشمهامو باز کردم دیدم تمام صورتش رو آب کیری کردم بازم لبخند زد و گفت راحت شدی با اشاره بهش گفتم اره . بازم همون لبخند گفت پس من چی ؟؟ گفتم چکار کنم گفت صبر کن من برم صورتم رو بشورم الان میام
بعد از چند لحظه برگشت بدنم سست شده بود بچه اش از خواب بیدار شده بود اومد کنارش دراز کشید و پشتش به طرف من بود کون لختش منو بازم تحریک کرده بود یه دستش رو اورده بود عقب و داشت با کیر من بازی میکرد نمیدونم چطور شد که خودمو بهش چسبوندم و بهم گفت پشت گردنمو لیس بزن موهاشو جمع کردم توی دستم و شرو ع کردم به لیس زدن کیرم رفته بود لای کپلهای کونش و در عالمی دیگه سیر میکردم و داشتم اروم اروم تلمبه میزدم خودش دستشو برده بود پایین و از همون جا کیرمو رو کسش هدایت میکرد وای چقدر خیس بود و لزج و داغ کیرم برای اولین بار با جای در تماس بود که همیشه آرزو میکردم برگشت سمت من و بازهم همون لبخند گفت تا حالا با کسی سکس داشتم که بازم من زبونم گرفت گفت دیگه داری از چی خجالت میکشی تو که ابتو ریختی روی صورت من گفتم نه گفت پس باید من مردت کنم
ولی اول تو هم باید مال منو لیس بزنی بعد پاهاشو باز کرد وگفت زود باش منو بسمت وسط پاهاش هدایت کرد داشتم کسش رو که زیر نور قرمز لامپ میدرخشید رو نگاه میکردم


سياوش
سرمو گرفت برد روی کسش خیس بود من بخاطر اینکه فکر نکنه که بچه ام زبونم به خیسیش زدم یه طعم خواصی داشت با برخورد زبانم به کس منیژه ناله منیژه بلند شد اون داشت منو تشویق میکرد که بیشتر بهتر بخورمش دیگه مزه ای در کار نبود خودمم خوشم اومده بود اون از من میخواست که زبونم رو بیشتر تو کسش بکنم و من هم همینکار رو میکردم از من خواست که بر عکس بشم همونی که بهش الان میکن۶۹ واون داشت کیر منو میخورد و من وحشی تر از اون داشتم کسش رو میخورم و با دستم با سوراخ کونش بازی میکردم صدای ناله هاش منو بیشتر تحریک میکرد گفت بسه بیا بخواب به پشت خوابیدم اومد روم کیرمو گرفت توی دستش و اونو گذاشت دم سوراخ کسش با یه فشار کیرمو تا ته کرد توی کسش و شروع کرد به تلمبه زدن وای چه داغ بود لباشو روی لباهام گذاشته بود گاهی با لاله گوشم باز بونش بازی میکرد گاهی گردنمو لیس میزد منم همراه با بالا و پایین رفتنهاش تلمبه میزدم داشت میلرزید و میگفت که من تکونم بدم و من هم با تمام سرعت داشتم تلبمه میزدم درست مثل موقعی که کون یکی از بچه محل هامون گذاشته بودم وای چه حالی داشتم گفت خواستی بیای بهم بگو گفتم دارم میام بلند شد و کیرمو توی دهنش گرفت گفتم درش بیار دارم میام گفت بیا همینجا ابم با فشار داشت بیرون میومد بدونه اینکه یک زره از ابم بیرون بیاد منیژه وقتی دید من اروم شدم کیرمو از دهنش در اورد ابی که توی دهنش بود رو روی شکمم خالی کرد با همون لبهاش اومد ببوستم ول من نزاشتم خندید باز هم از اون خندها گفت تو امشب مرد شدی و تا وقتی شوهرم بیاد تو مرد منی گفت تا حالا یه همچنین سکسی نداشته بلندم کردو با هم رفتیم حموم
حموم اومدیم بیرون لخ توی بغلش خوابم برد نمیدونم کی خوابم برد صبح با فشار دوتا لب بر رو لبام چشمهامو باز کردم باز هم همون لبخند دیوانه کننده وزیبا چشامو باز کردم گفت پاشو عزیز بیا با هم صبحونه رو بخوریم بچه هاش بیدار شده بودن یه لباس باز پوشیده بود دیگه اون ترس اضطراب همیشگی رو نداشتم بلند شدم رفتم دست صورتم رو شستم با حوله صورتم رو خشک کردم اومد جاتون خالی صبحانه رو زدیم توی رگ گفت باید این چند روز خودتو خوب تقویت کنی عسل بخور گفتم برای چی گفت مگه تو مرد من نیستی من از مردم هیچوقت سیر نمیشم و میخوام همیشه اماده باشی خیلی خوش میگذشت در طول روز با بچه ها بازی میکردم با خود منیژه شوخی میکردم گاهی بهش کولی میدادم نمیدونم امتحان کردی یا نه کسش روی پشت ادم پستوناش چسبیده بهت خیلی حال میده بازم شب شد بچه ها خوابیدن منیژه اومد پیشم گفت دوستم داری سرمو پایین انداختم و گفتم خیلی زیاد گفت منم از همون اول که دیدمت ازت خوشم اومد اما هیچوقت فکر نمیکردم باهات سکس کنم .
سياوش


بلند شد رفت یه نایلون اورد از توش یه پماد بیرون اورد گفتم چیه جایت درد میکنه خندید گفت اره گفتم کجات بار اولین بار ازش این اسم رو میشنیدم گفت کسم درد میکنه و فقط کیر امیر میتونه خوبش بکنه بازم شرم لعنتی
اتاق روشن بودو منیژه لبش رو لبهام گذاشت و دستش برد و از روی شلوارم داشت کیرمو نوازش میکرد ومن در حال هوای دیگری بود آخ چه حالی میداد.
دستهامو بازم خودش روی پستوناش گذاشت ومن شروع کردم به مالیدن اون دوتا گوی زیبا
شلوارمو کشید پایین گفتم بچه هات بیدار میشن گفت نه اونا هیچکدوم عادت ندارن شب رو بیدار بشن فقط گاهی مواقع این کوچیکه بیدار میشه که اونم چیزی حالیش نیست شلوار و شرتمو از پام در اورد و لختم کرد گفت تو نمیخوای منو لخت کنی لباسشو در اوردم یه شرت سوتین ست مشکی تنش بود که زیبای بدنشو بیشتر نشون میداد
سوتینشو در اوردم خودش شرتشو در اورد وای با وجود اینکه دیشب کرده بودمش ولی الان توی روشنای نور داشتم بطور کامل یه کس زیبا رو میدیدم که قلمبه و گوشتی بود فهمید دارم بهش نگاه میکنم گفت دوستش داری با سر جوابشو دادم گفتم اره گفت خوب پس بیا نازش کن اون پماد رو بیرون اورد گفتم این چیه گفت این مال بی حسی گفتم خوب چکارش میکنی گفت میخوام بزنم به کیرت گفتم چرا گفت میخوام دیر ابت بیاد گفتم مگه میشه گفت اره و گفت که این پماد یه کارتن بوده که شوهرش از یه بدبختی گرفته و اون یه کارتن رو بین دوستهاش تقسیم کرده فکر کنم به پدر تو هم داده بیا منم به تو بدم برات بمالم که هم تو حال کنی و هم من
کیرمو با اون پماد حسابی چرب کرد بعد چند دقیقه گفت بیا الان دیگه ابت دیر میاد اما شاید باور نکنید توی همون لحظه های که داشت کیرمو میمالید نزدیک بود ارضا بشم .
رفت دوتا بالشت اورد گذاشت زیر باسنش توری که کس تپلش قشنگ بالا اومده بود سر کیرمو گرفت گذاشت روی کسش برای اولین بار میخواستم بخوابم روی یه کس اخه دیشب اون بود که روی من خوابیده بود ولی امشب این من بودم که میخواستم کیرمو فرو کنم اروم کیرمو داشتم توی کسش میکردم داغ و لزج بازهم لبخند زیبای منیژه کیرم تا ته رفته بود تو گفت شروع کن اروم شروع کردم به تلمبه زدن صدای ناله کردن منیژه بلند شه بود من یه دستم روی پستون منیژه بود و یه دستم هم مواهاشو گرفته بودم داشت منو تشویق به لیسیدن گردنش میکرد و من هم چون گرگی گرسنه داشتم گردنشو لیس میزدم صدای ناله های منیژه منو خیلی تحریک کرده بود بدن منیژه داشت میلرزید یه لحظه ترسیدم و وایستادم گفتم چیه شده که با فریاد میگفت لا مذهب تکون بده
باز هم شروع کردم به تکون دادن کمرم خیلی دوست داشتم که منم ابم بیاد و تخلیه بشم اما نمیشد دیگه تمام بدنم غرق عرق شده بود منیژه بیحال زیرم افتاده بود گفت صبر کن برگشت و به حالت سگی قنبل کرد گفت بزار تو کونم وای چی میشنیدم؟ کیرمو که حسابی با اب کسش لیز بود رو بردم دم کونش گفت چکار میکنی برو روغن بیار اول چربش کن بعد رفتم روغن اوردم و کونش رو چرب کردم شاید باورتون نشه ولی منیژه خودش توی کونش انگشت میکرد گفت الان خیلی اروم بزارش سر کیرمو گرفته بودم و اونو به روی سوراغ کونش هدایت میکردم


کونش
خیلی تنگ بود با دستش یک طرف باسنشو میکشد ومنم ارم کیرمو فرو میکردم واقعا لذت بخش بود دیگه تا ته کیرمو کرده بودم توی کونش گفت صبر کن تو تکون نخور من خودم تکون میدم خیلی آروم داشت تکون میداد منم کم کم داشتم تکون میداد صدای ناله هاش بلند شده بود سرعت من هم زیاد شده بود باز هم خیس عرق شده بودم اما از ابم خبری نبود با یه دست پستوناشو میمالیدم کیرمو تا اخر از کونش در میاوردم وبازم با فشار توی کونش میکردم وای چه حالی میکردم جاتون خالی دیگه داشتم میومدم بهش گفتم گفت همون تو خالیش کن خیلی دوست داشتم که ابمو رو سینه هاش خالی کنم دیگه داشتم میومد تموم ابمو با فشار توی کونش خالی کردم و همونجور روش خوابیدم
توی اون چند روزی که اونجا بودم بد جور به منیژه انس گرفته بودم و تقریبا جز چند شب رو که بهم گفت پریوده و نمیتونه با هم سکس داشته باشیم با هم سکس داشتیم و من با وجود معلمی مثل منیژه واقعا یک استاد شده بودم و انواع اقسام سکس رو با هم داشتیم توی روزهای آخر بهم قول داد که منو با خواهرش که یکسال از من کوچتره و همدان زندگی میکرد اشنا بکنه تا من و منیژه برای همیشه در کنار هم بمانیم (بماند که روزگار با ما چکار کرد)
شوهرش یک شب زنگ زد که فردا داره میاد بد جور دمق شده بودم منیژه که حال منو دید گفت من از تو دلخورترم تو در این مدت عشق من شدی نمیتونم به راحتی ازت دل بکنم گفت ناراحت نباش تو خونه ما میای ما خونه شما میایم هر جور بشه با هم سکس میکنیم گفتم من بخاطر سکس تورو نمیخوام من بهت عادت کردم خیلی از این جمله من کیف کرد چون پریدو منو بوسید گفت من فدای تو بشم بیا امشب رو کنار هم هستیم با هم خوش باشیم بچه ها ساعت نزدیک ۱۱ شب بود که خوابشون برد بلند شد و لباسهاشو در اورد گفت امشب میخوام ببینم توی این مدت چی یاد گرفتی منم لخت شدم اومد جلو باز هم همون لبخند زیبا اومد تو بغلم لبامو گذاشتم رو لبهای نازش دیگه الان یاد گرفته بودم چه جور لبهاشو بخورم که اونم خوشش بیاد دیگه هر دوتا مون لب تو لب بودیم من زبونم رو میفرستادم داخل دهنش و اونم همین کار رو برای من میکرد با پستونهاش بازی میکردم و دستمو میبردم لای پاهاش که حسابی خیس شده بود گفت برات پماد بمالم گفتم نه امشب نه میخوام بازم داغی اونتور حس کنم چشمای قشنگی داشت وقتی شهوتی میشد خیلی خوشگل تر میشد رفتم سراغ کسش و اونو براش حسابی لیسیدم صدای منیژه در اومده بود دگه من نزاشتم کیرمو ساک بزنه دو تا بالش زیر باسنش گذاشتم و کیرمو فرستادم توی اون دروازه زیبا داع و لزج واییییییییییییییییییییییی ییییییی
وقتی تا ته کرم تو گفت تکون نده کسش رو تنگ میکرد وای چه فشاری به کیرم میومد خیلی خوشم میومد شروع کردم به تکون دادن و همزمان زیر گلوشو براش لیس میزدم وقتی که با فشار کیرمو بهش میزدم واقعا صحنه جالبی پیش روم بود چون با هر ضربه من پستونهای خوشگلش تکون میخورد منو حشری تر میکرد دیدم منیژه پاهاشو دور کمرم حلقه کردو یه لرزش شدید پاهاشو بد جور دور کمرم قفل کرده بود یکم که شل شده من تکون دادنم رو شروع کردم داشتم میومدم یه لحظه بیاد آرزوم که همون خالی کردن ابم روی پستوناش بود افتادم کیرمو بیرون کشیدم و بادستم شروع کردم به مالیدن و هرچی اب کیر داشتم با فشار روی بدن منیژه و پستونهاش خالی کردم و ان هم میگفت وای چه داغه همونجا روش خوابیدم
روزی که شوهر منیژه برگشت برای من بد ترین روز زندگیم بود منو با ماشین تا خونموم برد خداحافظی تلخی بود توی خونه گوشه گیر کم حرف شده بودم و با کوچکترین بهانه داد و بیداد راه مینداختم که اگه پدرم خونه بود ازش کیر میخوردم خیلی افسرده شده بودم پنج شنبه شده بود ساعت ۵ غروب یکم دیرو زودش رو زیاد یادم نیست ولی امدم خونه که لباسهامو بردارم و برو بچ بریم فوتبال دیدم ماشین کمیته در خونه مونه وای قلبم ریخت تو دهنم یعنی منیژه جونم اومده بود تا دم در خونه رو بکوب دویدم نمیدونید چطور خودم رو رسوندم خونه وقتی در باز کردم پریدم تو ی خونه دیدم همه دارند متعجب منو نگاه میکنند .
فهمیدم سوتی دادم پدرم نگران پرسید امیر چیه چه خبره ؟؟
گفتم هیچی
شوهر منیژه جلو اومد باهام دست داد و احوالپرسی کرد دیدم منیژه نیست پدرم گفت ببین اقای�(شوهر منیژه)باهات چکار داره یه لحظه عرق سردی روی بدنم نشست یعنی فهمیده اون با من چکار داره گفتم بله گفت امیر جان این چند روز که من نبودم خیلی توی زحمت افتادی میدونم که تابستان و دوست داری که با رفقات باشی ولی من باید چهار روز دیگه برم تا ماموریتم کامل بشه البته خواهر منیژه هم اومده خونمون ولی منیژه اصرار داشت که به تو هم بگم که بیای اونجا و اگه خریدی چیزی داشتن مثل دفعه قبل براشون انجام بدی اگه میشه این چند روزه که من نیستم بیای پیششون منم بهت قول میدم یه توپ میکاسای عالی برات بخرم
گفتم نه بابا این حرفها چیه (آخه باشنیدن حرفهاش تو کونم عروسی شده بود اونم با ساز و دهل )و چه سرو صدای میکرد
اون چند روز هم تموم شدو من اینبار خودم باید ماشین میگرفتم و میرفتم خونشون پدرم گفت نمیخواد بری ترمینال خودم با ماشینم میبرمت توی راه کلی نصیحت کرد که بابا مواظبشون باش اینها امانتی هستن دست تو گفتم مگه دفعه قبل مواظب نبودم ( ای کر خر مواظب بودی؟کره خر تو که فقط کس میکردی )


سياوش
گفت چرا بودی اما بهت گفتم که یادت نره خلاصه مخ منو خورد تا رسیدیم ایست بازرسی شهر اون موقع یادمه تا ته کون ادم رو میگشتن اکثر سربازه و بچه های کمیته ما رو میشناختند ولی اون روز یه سرباز ترک اونجا بود که واقعا نمیدونم از کجا اورده بودنش بهمون گیر داد و کشیدمون پایین پدرم گفت بابا ما فامیل فلانی هستیم یارو کم مونده بود برینه به خودش برای بابام احترام نظامی گذاشت و منم خنده امانم رو بریده بود کلی ماشین رو داشتن میگشتن همه بر بر مارو نگاه میکردن که بدونم بابای من کیه که این سرباز یه همچین احترامی براش گذاشته اینقدر التماس کرد که به فرمانده اش چیزی نگیم اومدیم خونه شوهر منیژه رفته بود منیژه که منو دید باز هم همون لبخند زیبا چای اورد پدرم چایشو که خورد رفت بچه های منیژه داشتند از سر کولم بالا میرفتن یکدفعه یه دختر اومد توی اتاق تپل قد متوسط با لپهای سرخ گونه برجسته وای وای
واقعا زیبا بود و طراوت از صورتش میبارید منیژه گفت چیه داری با نگاه خواهرمو میخوری سرمو پایین انداختم گفتم ببخشید باز هم همون لبخند گفت چه خبر اصلا نه زنگی زدی نه خبری گرفتی
دوست داشتم منیژه رو بغل کنم و ببوسم ولی خواهرش اونجا بود منیژه رفت اشپزخونه و منو صدا کرد رفتم تو که دستشو جلو چشمام گرفت گفت کجای بودی نامرد دلم برات یه زره شده بود و لباشو به لبهام رسوند
لبهامون وری لب همدیگه بود و منیژه داشت لب رو میخورد و توی همون حال دستش روی کیرم بود گفتم نکن شاید خواهرت بیاد گفت نترس نمیاد یه لذت زیبا تمام بدنم رو فرا گرفته بود و دوست نداشتم از اون حالت بیرون بیام یه لحظه سنگینی نگاهی منو به خودم اورد خواهر منیژه داشت نگاهمون میکرد تمام صورتش سرخ شده بود یه لحظه از اینکه داشت نگاهمون میکرد داشتم حال میکردم که برگشت و رفت بیرون به منیژه گفتم گفت عیبی نداره من میرم توی حموم تو هم بیا گفتم بابا زشته گفت تو کاریت نباشه
منیژه رفت داخل حموم منو صدا کرد مونده بودم که برم یا نه اخه خواهرش بازم صدام کرد امیر چرا نمیای بیا اینجا کارت دارم رفتم توی دیدم توی رختکن وایستاده گفتم بابا زشته گفت چی چی رو زشته من نسرین خواهرمو اوردم اینجا که باهات دوست بشه من خودم از شوهرم خواستم که تور بگه که بیای اینجا میخوام باهاش توی این چند روز حال بکنی ولی یادت نره اون دختره باید مواظب باشی گفتم یعنی چی؟ گفت بهت نمیخوره که خنگ باشی .
بازم لبهاشو گذاشت روی لبم منم داشتم لبهاشو میک میزدم و صدای منیژه در اومده بود که در حموم رو زدن منیژه گفت چیه؟
که نسرین خواهرش گفت بچه ها اذیت میکنند منیژه بهش گفت یکم سرگرمشون کن الان میام و بازم همون لبخندهای زیبا همش قربون صدقه خودمو کیرم میرفت کیرمودر اورد و نشست جلوم کیرمو کرد توی دهنش شروع کرد به ساک زدن بازم همون لذت وصف نشدنی به سراغم اومد دستمو لای موهای خوشگلش کرده بودم و با دستم ریتم حرکتشو تنظیم میکردم حالا با کمک منیژه منم داشتم توی سکس یک استاد میشدم با یه دست داشت با تخمهام بازی مکرد و با اون دستش ته کیرمو گرفته بود و با دهنش داشت برام ساک میزد چه لذتی میبردم دیگه داشتم میومدم بهش گفتم ولی دو دستش رو برد روی باسنم و نزاشت که کیرمو بیرون بیارم و منم تمام اب کیرمو همونجا خالی کردم چشامو بسته بودم وقتی بازش کردم دیدم داره نگاهم میکنه دهنشو باز کرد تمام اب کیرم ریخت بیرون بعد هم خندید گفت خیلی دوست دارم من تا حالا برای شوهرم هم چنین کاری نکردم راستش اصلا شوهرم از این کارها بدش میاد میگه که گناه داره من و منیژه رفتیم توی حموم بازم بدن لخت منیژه منو وسوسه میکرد اینبار من خودمو از پشت بهش چسبوندم برگشت و خندید گفت چیه بازم میخوای ؟؟ گفتم اگه بزاری اره گفت نه بزار برای شب میخوام یه حال توپ بهت بدم
از حموم که بیرون اومدیم نسرین یه جوری نگاه میکرد منم خودمو به خریت میزدم و سعی میکردم نگاهش نکنم به خودم میگفتم اخه تو که خواهرشو کردی خوب اینم که بز نیست میفهمه دیگه وقتی تو منیژه با هم رفتید حموم خوب داشتید چکار میکردید با اینکه سن سال زیادی نداشت ولی استخون بندی درشتی داشت و پستونای نازی در کل یه چیزی توی مایه های منیژه اما صورت منیژه خیلی زیباتر از نسرین بود شب شد غذا رو که خوردیم داشتیم با بچه ها بازی میکردیم و هیجان عجیب داشتم بچه هایکی یکی خوابیدن منو نسرین ومنیژه بیدار بودیم منیژه جلوی چشم نسرین دستمو توی دستهاش گرفته بود داشت نازش میکرد که یکدفعه لبشو رو لبم گذاشت نمیدونم چی شد که منم باهاش لب تو لب شدم دستشو برد روی کیرمو داشت برام میمالیدش عجب حالی میداد لبشو برداشت بهم خندید گفت نمیخوای به خواهر کوچلوی من یه لب بدی ؟
هیچی نگفتم منیژه دست خواهرشو کشید گفت با دیگه قشنگ و به وضوح میدیدم که خواهرش داره میلرزه لب رو روی لبش گذاشتم هیچکاری نمیکرد فقط من لب بالاش رو براش میک میزدم منیژه داشت از روی شلوار با کیرم ور میرفت
وای منیژه داشت کیرمو میمالید و منم داشتم از خواهرش لب میگرفتم منیژه دستمو هدایت کرد طرف پستونهای خواهر خوشگلش وای عجب پستونهای داشت سفت کوچک نمیدونم چطور شد که سه تامون لخت توی بغل هم بودیم من کیرم توی دهن منیژه بود و داشت برام ساک میزد و پستونهای خواهرش توی دهنم اخ که چه حالی داشتم غرق شهوت و لذت تمام وجودم داشت از کیرم بیرون میزد هنوز یه شرت سفید به پای خواهر منیژه بود دستمو بردم سمت شرتش و اونو از پاش در اوردم با این کار من منیژه بازم یه لبخند زیبا زد و گفت وارد شدی نمیدونم چرا اما ناخداگاه دهنمو بردم سمت کسش و شروع کردم به خوردن صدای ناله های خواهر منیژه بلند شده بود کسش ترشح داشت و ازش اب بیرون میومد منیژه گفت دراز بکش من تخت خوابیدم و اون خواهرشو هدایت کرد روی من کسش جلوی دهنم بود که منیژه کیرمو به ارامی به داخل کس خودش هدایت کرد (کاش فقط برای یبار دیگه همچین کاری رو میکردم) کیرم به نرمی تو کسش رفت و منیژه داشت تکون میداد ومن
من توی همون حالت داشتم کس خواهرشو میخوردم منیژه حرکاتش تند شده بود و با صدای بلند جلوی خواهرش داشت قربون صدقه خودم و کیرم میرفت یه احساس غرور داشتم کیرمو از کسش در اورد به خوارهش گفت بیا بخورش خواهر منیژه خیلی شهوتی شده بود و کیرمو تو دهنش کرد و داشت کیرمو میخورد اما زیاد وارد نبود و دندونش به کیرم میخورد گه گاهی کیرم به ته حلقش میخور و خلاصه از خوردن کیرم توسط خواهر منیژه زیاد حال نمیکردم تو همون حالت دیدم منیژه با یه روغن داره کون خواهرش رو چرب میکنه و انگشتشو توی سوراخ کونش میکنه منم دستمو بردم سمت کس منیژه خیس خیس بود وای چه بدنی داشت منیژه بخدا بدنش از یه دختر هم زیباتر بود (کاش یبار دیگه میدیدمش ) شروع کردم به مالیدن کسش صدای سه تامون در اومده بود و هر کدوم حال مخصوص خودمون رو داشتیم منیژ گفت بیا بکن توی کونش خواهرش رو به حالت سگی خوابوند و کیرمو چرب کرد گفت اروم براش بزار که دردش نیاد اروم فشار میدادم کیرم اروم اروم داشت فرو میرفت و خواهر منیژه سرخ سرخ شده بود ولی داشت تحمل میکرد الان دیگه نصف کیرمو تو کونش کرده بودم و منیژه داشت با باسنم بازی میکرد گاهی با زبونش باسنمو لیس میزد و گاهی هم حتی سوراخ کونم رو زبون میزد وای چه حسی بود که یکدفه تمام کیرمو با فشار توی کون خواهرش کردم ناله ای کرد و خودشو جلو کشید کیرم از کونش در اومد منیژه گفت اروم چرا جیغ میزنی بچه ها بیدار میشن گفت درد داره نمیخوام منیژه بهش گفت الان خوب میشه زود باش به همون حالت بخواب و از من هم خواست اروم تر کیرمو توی کونش بکنم اما خواهرش همش میگفت درد داره منیژه خودش قنبل کرد و گفت ببین خره درد نداره همون اولش درد داره و به من گفت بیا کون خودمو بکن وای کون تپل منیژه باسن خوشگل با یه سوراخ تنگ وناز حتی از مال خواهرش هم خوشگلتر بود
کیرمو به ارامی به سوراخ کون منیژه رسوندم و اروم اروم کیرمو فرو میکردم یک دنیا لذت سراسر وجودم رو پر کرده بود کیرمی به سختی داشت توی کون منیژه میرفت میدونم که منیژه درد داشت ولی بخاطر اینکه خواهرش نفهمه چیزی نمیگفت کیرم تا ته توی کون منیژه فرو رفته بود و باسنش به شکمم چسبیده بود دیگه وارد شده بودم ومیدونستم وقتی کیرم رو توی کون کردم باید چند لحظه حرکت نکنم منیژه خودش داشت اروم تکون میداد و من هم حرکتم رو شروع کرده بودم خواهرش داشت نگاهمون میکرد منیژه با دست داشت با پستون خواهرش بازی میکرد حرکتهای من تند شده بود و ناله منیژه هم در اومد وای داشتم ارضا میشدم اما دوست نداشتم به این زودی تموم بشه ولی لذت کون منیژه و اخ و ناله هاش وبدن زیباش دیگه تحملی برام نزاشته بود منیژه از سرو صدام و حرکات تند فهمیده بود که دارم ارضا میشم بهم گفت یه وقت کیرتو نکشی بیرون همونجا خالیش کن ضربه هام شدید شده بود دوتا هلو روبروم بودن و کیرم توی یه کون تپل وناز بود نمیدونم چقدر طول کشید تا همه ابم توی کون منیژه خالی شد ولی میدونم کلی اب ازم خارج شد دراز کشیدم منیژه هم اومد کنارم خواهرش رو رها کرده بود مثل یک مادر مهربان داشت منو نوازش میکرد سینه اش رو توی دهنم کرد ومنو با ولعه خواصی داشتم نوک پستونش رو میخوردم باز داشتم شق میکردم که گرمای یه چیزی رو روی کیرم حس کردم اره خواهر منیژه بود که اینبار با خواست خودش کیرمو رو توی دهنش کرده بود
کیرم بازم شق شده بود منیژه لباهشو رو لبام قفل کرده بود ومن هم لبهاشو میخوردم و خواهرش اینبار از روی نیاز و شهوتی که با دیدن سکس من و منیژه دیده بود کیرمو خیلی باحال تر از اولین باری که کیرمو ساک زده بود برام لیس میزد و همین کارش شهوت منو چند برابر میکرد
کیرمو از دهنش در اوردم اینبار خواهر منیژه به حدی شهوتی شده بود که خودش کونشو به کیرم میمالید و منیزه هم با همون لبخند همیشگی کیرم به حد کافی کلفت و بلند بود کیرمو اروم اروم توی کونش میکردم حالا تا ته کیرم تو کونش بود شروع کردم به تکون دادن صدای ناله هاش بلنذ شذه بود و منیزه داشت بیضه هامو برام لیس میزد با وجودی که میدونستم که دیر ابم میاد اما باز با تاخیر کیرمو عقب و جلو میکردم و همین کار لذت سکس رو برام دو برابر میکرد منیژه پاهشو باز کرد و بهم گفت نمیخوای کس منو بکنی نمیدونم این زن چه جذابیتی داشت که من با شنیدن صداش هم احساس ارامش میکردم کیرمو از کون خواهرش بیرون اوردم
رفتم طرف منیژه پاهاشو باز کرده بود اروم نشستم وسط پاش و کیرمو توی کسش فرو کردم منیژه با یک دستش کس خواهرش رو میمالید و با یک دست منو نوازش میکرد منم که با اموزشهای خود منیژه دیگه برای خودم استاد سکس شده بودم داشتم پستونها و زیر گردنشو لیس میزدم صدای خواهر منیژه بد جوری بلند شده بود و همزمان با منیژه داشت خودشو میمالید حرکتهای من هم توی کس منیژه به اوج خود رسیده بود منیژه منو پایین اورد و خودش روی کیر من نشست و شروع کرد به تکون دادن خواهر منیژه ارضا شده بود داشت گاییده شدن خواهرش رو توسط من میدید( البته بگم گاییده شده من به دست منیژه درست تره) منیژه لرزشی خفیف کرد ولی باز تکون میداد ابم داشت میومد بهش گفتم از کسش کیرمو بیرون اورد و تمام اب کیرمو روی صورت زیباش خالی کرد دیگه اونم میدونست من از اینکه ابمو رو ی سر صورتش سینه هاش بریزم لذت میبرم
نمیدونم چقدر طول کشید که توی همون حالت توی اغوش منیژه خوابیده بودم که دستان مهربانش باز هم شروع به نوازش من کرد شاید باز هم نیاز به سکس داشت اما نه او نیاز به محبت داشت شوهرش همیشه مشغول کارش بود و منیژه بعدا بهم گفت که از سکس با شوهرش راضی نیست و بارها منو عشق خودش میدونست داستان من فعلا ادامه داره و از دوستانی که لطف میکنند و نظر میزارند ممنونم
سياوش


روز بعد نمیدونم چه اتفاقی افتاد که منو خواهر منیژه تنها با بچه کوچک منیژه توی خونه موندیم قبل ازاینکه منیژه بیرون بره منو صدا کرد وگفت تا بر میگردم ببینم چکار میکنی امشب شب اخر که پیش منی شوهرم شاید فردا بیاد میخوام امشب رو فقط مال خودم باشی پس خواهرمو خوب ارضا کن چون شب فقط منو تو کنار هم هستیم بازم همون ناراحتی همیشگی لپم وکشید گفت چرا اخم کردی گفتم هیچی گفت بگو دیگه گفتم بازم من تورو از دست میدم اخمی کرد گفت دیگه اینو نگو چون شاید توی شناسنامه مال کس دیگه ای باشم اما قلب و روحم فقط مال تو و منو بوسید و رفت اومدم تو کیرم داشت بزرگ میشد خوب خواهر منیژه هم بد تیکه ای نبود ولی کلا منیژه یه چیز دیگه ای بود
رفتم جلو اون خودشم میدونست من چی میخوام خندید اومد جلو لبهامو رو لباش گذاشتم راحتر لب میداد شاید بخاطر این بود که خواهرش دیگه نبود و شرم حیا رو کنار گذاشته بود سینه هاشو توی دستم گرفته بودم و براش نازشون میکردم که یکدفعه خودش لباس و دامنشو در اورد شرت پاش نبود خوابید گفت بیا کس منو بخور خیلی خوشم میا خشکم زده بود این دختر از اون وقت که دیده بودمش خیلی کم حرف بود ولی انگار بد جور حشری بود زبونمو گذاشتم رو کس خوشگلش و براش لیس میزدم برای خودم استادی شده بودم صدای ناله هاش بلند شده بود و همین کار منو بیشتر حریص تر میکرد با انگشت با سوراخ کونش بازی میکردم
کیرمو بردم جلوی دهنش بدون هیچ حرفی کیرمو توی دهنش کرد خیلی بهتر داشت برام ساک میزد به کیرم روغن زدم اروم کیرمو فرو کردم تا ته رفته بود بدون حرکت ایستاده بودم و میشد درد رو از چهره اش خوند بهش گفتم چطور ه گفت تکون بده شروع کردم به تکون دادن کیرم احساس میکردم که کیرم یه جای گیر کرده سرعت حرکتم زیاد شده بود و خواهر منیژه هم خودشو تکون میداد با دست با پستوناش و کسش بازی میکردم که بدنش شروع کرد به لرزیدن با لرزش های بدن اون اب منم اومد همونجا ابمو خالی کردم و روش خوابیدم کیرم که خاوبید از کونش بیرون افتاد وقتی که بلند شد اب کیرم که با ان کونش قاطی شده بود و میزد از لای کونش بیرون
منیژه بعد چند ساعت اومد خونه تا شب سکوت عجیبی بین ما حکم فرما بود از اینکه باید فردا از پیش منیژه میرفتم
خیلی دل خور بودم توی حیاط نشسته بودم و توی عالم خودم بودم که دو تا دست رو شونه ام خورد برگشتم منیژه بود با همون لبخند زیباش گفت چیه چرا تو فکری اهی کشیدم گفتم فردا گفت فکر میکنی برای من راحته ولی اینو بدون که من مال توام بازم فرصت هست که کنار هم باشیم من از کوچکترین فرصتها برای در کنار هم بودن استفاده میکنم
شب شده بود ومن در غمی مبهم فرو رفته بودم چون فردا شوهر منیژه برمیگشت من باید از اونجا میرفتم شاید باور نکنید اما غذا رو با بی میلی خوردم منیژه کنارم نشست بود و با شوخیهاش میخواست منو بخندونه گفت بابا شوهرم میاد قرار نیست که بمیرم ساعت ۱۰ شب منو منیژه به یکی دیگه از اتاقهای خونشون رفتیم روی زمین جا رو پهن کرده بود لبهاشو رو لباهام گذاشته بود بوی عطر خوبی داشت بدنش رو میگم این زن یکی از زیباترین شاهکارهای خدا بود با لب گرفتنهاش کیر من هم داشت بلند میشد کیرمو توی دستش گرفت و گفت قربون خودت و کیرت بشم مطمئن باش همیشه باهات هستم رفت و پماد بی حس کننده رو اورد گفت امشب میخوام تا صبح بکنیم با این حرفهاش بیشتر حشری میشدم برق اتاق رو شن بود و بدن سفید منیژه درست مثل بلور میدرخشید کیرمو خوب با پماد اغشته کرد و باز زبونشو توی دهنم کرد منم زبونشو میک میزدم اون توی سکس از هیچ چیز برام کم نمیزاشت با زبونش تمام بدنمو لیس میزد و بیشتر از هرجا با نوک سینه هام بازی میکرد چون میدونست من از این ناحیه خیلی تحریک میشم هر بار که باهاش سکس میکردم یا ابمو روصورتش یا توی دهنش خالی میکردم و میدونست که من این کار رو دوست دارم کیرمو توی دهنش کرده بود وتا جای که میشد کیرمو توی دهنش فرو میکرد و با دستهاش بیضه هامو میمالید خوابید من رفتم سراغش از انگشت پاهاش شروع کردم به لیس زدن پاهاش یک تار مو هم نداشت صاف صاف کسی تپل و برجسته داشت که همیشه براش با زبونم ابشو در میاوردم میگفت شوهرش از اینکار بدش میاد اما من غرق لذت میشدم نه باخاطر خوردن کسش بلکه بخاطر اینکه میدیم منیژه از اینکار لذت میبره زبونم تا ته توی کسش میکردم بستونهاشو گاز میگرفت و زیر بغلش رو غرق بوسه های ریز میکردم هر دو در اوج لذت بودیم


سياوش
کیرمو به ارمی به داخل کس منیژه هدایت کردم اروم اروم داشتم کیرمو فرو میکردم دیواره های کس منیژه به کیرم فشار میاورد و با فرو کردن هر سانت از کیرم صدای ناله هاش بلندتر میشد وای که غرق لذت بودم تا ته کیرمو توی کس منیژه کرده بودم و شروع کردم به تلمبه زدن و منیژه هم خودشو با تکونهای من خودشو تکون میداد بدن هر دوتا مون خیس عرق بود صدای شلاپ شلوپ برخورد کیرم با کس منیژه قشنگ به گوش میرسید و همین صداها منو حشری تر میکرد نمیدونم چقدر تکون دادم ولی خوب یادمه دوبار منیژه ارضا شد منیژه داشت هزیون میگفت داشتم میومدم بهش گفتم خواستم کیرمو بیرون بکشم ولی منیژه پاهاشو دور کمرم محکم حلقه کرد و با داد میگفت ابتو خالی کن توی کسم من ابتو میخوام باتمام وجودم خودمو بهش چسبونده بودم وتمام وجودم رو توی منیژه خالی میکردم حسی که حتی از ریختن ابم روی صورت خوشگلش بهم دست نداده بود کس منیژه انگار تنگتر شده بود یا داشت کیرمو پمپاژ میکرد من روی منیژه دراز کشیدم و اون داشت منو غرق بوسه میکرد و قربون صدقه ام میرفت و با دستش کمرمو ماساژ میداد گفت حالا دیگه ازت یه یادگاری دارم گفتم یعنی چی گفت خوب ناقلا ابتو ریختی توی کسم دیگه
یه ترس امیخته با غرور داشتم بهش گفتم اگه شوهرت بفهمه گفت نترس شروع کرد به لب گرفتن گفت من بازم کیر میخوام گفتم بزار بازم بزار تو کونت بدونه هیچ حرفی دمر خوابید کیر هنوز خواب نرفته بود نمیدونم چی بود قدرت شهوت خودم و یا اون پمادی که به کیرم زده بود اما من هم سکس میخواستم کیرمو که خواستم تو کونش بزار گفت امیر صبر کن و به حالت سگی خوابید گفت یکم اینجوری بزار کسم کیرمو ار وم جلو بردم و سرکیرم خیلی راحت رفت توی کسش شروع کردم به تلمبه زدن حالا به لطف کس منیژه و اموزشهاش کاملا استاد شده بودم تو همون حالت با انگشت و با استفاده از اب کس خودش داشتم کونش رو باز میکردم بد جور منیژه سر و صدا میکرد که یکدفعه در اتاق باز شد خواهر منیژه بود که لخت جلومون وایستاده بود شاید باورش براتون مشکل باشه اما اون خودش با دهن خودش گفت منم کیر میخوام بازم خنده منیژه صداش کرد اومد جلو و همونجا جلو منیژه نشست و منیژه داشت با کسش بازی میکرد من که وایستاده بودم منیژه کمرشو تکون میداد یادم افتاد که باید کون منیژه رو بکنم اما نسرین اسرار داشت که اول کون اون رو بزارم من گفتم که هرچی منیژه جونم بگه منیژه هم با ناراحتی گفت باشه منم یه بوس از لپ منیژه کردم و نسرین دستاش رو به دیوار تکیه داده بود و کونش رو به طرف کیرم داده بود بیرون منم با دیدن این صحنه حشریتر شده بودم با روغن کیرمو کون نسرین جون رو چرب کردم و آروم گذاشتم لای کونش کیرم تا ته تو کون نسرین بود و داشتم تلمبه میزدم که منیژه اومد و ازم لب میگرفت منم با دستم با پستوناش بازی میکردم و زبونم رو تو دهن منیژه جونم و محکم نسرین رو میکردم و نسرین داشت با دستش کسش رو میمالوند همین موقع بود که نسرین یه تکونی خورد و به ارگاسم رسید منم کیرمو از کونش بیرون آوردم و رو به منیژه وایسادم و پای چپش رو گرفتم تو دستم و کیرم رو تو کسش گذاشتم به نسرین گفتم که بره خون منیژه رو لیس بزنه نسرین هم دست به کار شد و نسرین داشت انگشت تو کون منیژه میکرد و منیژه هم به اورگاسم رسید و منم منژه رو بلند کردم و دمر خوابوندمش به زمین و گذاشتم لای کونش و آروم داشتم تلمبه میزم اصلا نایی برام نمونده بود و درد شدیدی تو کمرم حس میکردم منیژه متوجه شد و ازم خواست که به کمر بخوابم و نسرین کیرمو تو کون منیژه گذاشت و منیژه داشت بالا و پایین میرفت و نسرین همزمان هم تخمای منو تو دهنش میکرد و بعضی وقتا کس منیژه رو میلیسید که من گفتم داره آبم میاد و منیژه از روم بلند شد و هردوتا خواهر صورتشون رو آوردن جلو و منیژه داشت برام ساک میزد که یهو آبم برای بار دوم اومد و ریختم رو صورت هردوتاشون منم همونجا خوابم برد و منیژه و نسرین هم اومدن تو بغلم و تا نزدیکای صبح که منیژه ما رو بیدار کرد و آماده ی اومدن شوهر منیژه شدیم و منم از منیژه و نسرین جونم جدا شدم.
امیدوارم که خوشتون اومده باشه ابی کوس باز


سياوش
http://iranpress3gp.blogspot.com