Powered By Blogger

عکسهای انیمیشنی و متحرک کیر توکوس وکون

مرکز دانلود فیلم و كلیپ سكسی ایرانی آرشیو بهترین فیلم ها و كلیپ های سكسی ایرانی، قدیمی .
 سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش

 عضویت رایگان در خبرنامه ، عکس سکسی و فیلم سکسی!
عکس کوس و کونMB +3gp malezi-girl... ,
سکس از پشت,کون, کون و کوس جیگر از نمای کامل
,عکس سکسی خفن از یه کون و کوس ناز وباز وشیک.
برای دیدن کامل عکس روی آنها کلیک کنید""" *نظر یادتون نره*.
عکس کون از نمای حشری

برای دیدن کامل عکس روی آنها کلیک کنید

عکس کوس و کون

عكس كس و كون وگا ییدن پسر
وسوراخ کون اماده کردن
کون و کوس جیگر
کون و کوس ناز وباز وشیک18
کون و کوس ناز وباز وشیک16
عکس پستون یا پستان و ممی




عکس کوس وکس




کون و کوس ناز

من ومامانم وخاله میترا

سلام من آریا هستم و 20 سالمه. تنها بچه خانواده هستم. یه مامان خوشگلم دارم که 41 سالشه و یه خاله که3 سال از مامانم کوچیکتره. اسمش میتراس وبچه دارهم نمی شه. خاله میترا همه کاراشو با مامانم انجام میداد از خرید گرفته تا .... خاله میترا و مامانم خیلی با هم راحتن. مثلا بعضی وقتا می شنیدم که از سکس به هم صحبت میکنن که دیشب چه جوری سکس کردن یا دوست دارن چه جوری سکس کنن وازاین حرفا...... اینم بگم که خاله میترا هیکل سکسی داره بدن جا افتاده سینه های گوشتی (سایز85) کون قلمبه و پاهای تپل. خلاصه هر چیزی که برای حشری کردن یه مرد لازمه. ماجرایی رو که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به 2 سال پیش وهمش ازاونجایی شروع شد که من بعضی وقتا با مامانم میرفتم حموم. یعنی ازبچگی این جوری بوده و برام عادی بود. ولی مامان هنوزم فکر میکرد من همون آریا کوچولوم و جلوم لخت لخت میشد. راستش تو بچگی اصلا از این کار خوشم نمیومد ولی بزرگتر که شده بودم خوشمم اومده بود. من با مامان خیلی راحت شده بودم. هرسوالی که برام پیش میومد می پرسیدم. اونم جواب می داد. مثلا برام گفته بود که چه جوری به دنیا اومده بودم. یه بار بهش گفتم مامان چرا اینقدر سینه هات بزرگه؟ آخه واقعا بزرگ بود. تو فامیل تک بود، تو بزرگی وسکسی بودن. اینو از نگاه های بچه های فامیل تا مردای فامیل میشد فهمید.{سایز 95} خندید وگفت بزرگتر که شدی می فهمی. وقتی زیاد گیر دادم گفت: اینا دلخوشی باباته. فهمیدم که بابامم عاشقه سینه های مامانمه و فهمیدم چرا بعضی وقتا موقع خواب مامان به بابا می گفت شیر نمی خوای؟ همیشه به بهونه ی شستن تن و بدن مامان میتونستم به سینه هاش وکل بدنش دست بزنم وهمیشه وقتی دست به کونش میزدم خودشو می داد عقب. فکرکنم از کون خیلی تحریک میشد. مامانم هیچی نمی گفت ولی وقتی زیاده روی می کردم میگفت دیگه داری شیطونی می کنیا! چون دودولم گنده میشد واونم می فهمید ولی اینا باعث نمی شد که دیگه با مامان نیام حموم. می گفت: عیبی نداره عادی میشه. تو این سن همه همین جورین (ندید بدید) بهم چیزی نمی گفت فقط می خندید. یه باربهش گفتم چرا میخندی؟ گفت آخه با این سنت چیزی از بابات کم نداری. نمی دونم همسن بابات بشی چی ازآب در می یای. خدا به داد زنت برسه. بعد منو محکم تو بغلش گرفت. طوری که کیرم رفت لای پاش وسینه هاشو فشار میداد تو صورتم وهمش قربون صدقم میرفت. اولین باری هم که آبم اومد جلوی مامانم بود. آخه همیشه مامانم موهای کیرمو برام میزد و منم برای مامانم این کارو میکردم. یعنی موهای کسشو براش میزدم مامانم خودش این جوری می خواست. از این کار لذت می برد. پاهاشو باز می کرد منم با یه دست کسشو صابونی می کردم و با اون دستم براش می زدم. می فهمیدم که از این کار من لذت می بره ولی به روش نمیاورد که من پر رو نشم. منم از قصدهمش دست چپمو می مالیدم رو کسش اونم چشماشو می بست و حال می کرد. یه بارکه داشت موهای کیرمو میزد دستش رو حسابی صابونی کرد. کیرمو گرفت وشروع کرد به زدن. ولی اینقدر کیرمو اینور اونور کرد تا آبم ریخت تو دستش. من نمی دونستم چی شده. از مامان پرسیدم. اونم گفت هیچی عزیزم دیگه مرد شدی. بعد کیرمو(آخه دیگه مرد شده بودم) گرفت و بوسید. بعد از اون روز رومون بیشتر به هم باز شد چون دیگه همش باهام شوخی می کرد و با کیرم ور میرفت یا کونشو میمالید به کیرم. جوری که مثلا اتفاقی بوده. وقتیم که خیلی حشری می شدم میگفت راحت باش. اگه می خوای جق بزن. می گفت کسمو نگاه کن جق بزن. خودتو خالی کن. ولی من چون عاشق سینه هاش بودم همیشه یه دستم روی سینه هاش بود و جق می زدم. یه دفه ازش خاستم که اون برام جق بزنه. با التماس قبول کرد. کنارم رو زانو نشست طوری که سرش سمت کیرم بود وکونش طرف من. شروع کرد برام جق زدن. خیلی آروم و حرفه ای این کارو میکرد. منم با کونش بازی میکردم تا آبم اومد. بهترین جق عمرم بود. ولی نمی دونم چرا ازم نمی خواست که باهاش سکس کنم. منم که روم نمی شد. فکر کنم همه این چیزا رو برای خاله میترا هم تعریف کرده بود و گفته بود که چه کیر مردونه دارم. چون متوجه شده بودم که خالم یه جور دیگه نگاهم می کنه و حتی رفتارشم با من عوض شده بود. دیگه خودشو انقد جلوی من جمع وجور نمی کرد. برعکس راحت ترم شده بود. مثلا باهم شوخی میکردیم جلوم خم میشد تا سینه هاش معلوم بشه یا می نشست روی پام و... یه روز خاله میترا و مامان رفته بودن خرید. منم تازه از فوتبال اومده بودم و ولو شده بودم رو کاناپه. حولمو برداشتم برم حموم که مامان وخاله اومدن. من گفتم: میرم یه دوش بگیرم. مامانمم گفت: منم خیلی عرق کردم باید یه دوش بگیرم. برو منم میام. گفتم: باشه. خواستم برم که خاله میترا گفت: منم میام! من خیلی جا خوردم. مامانمم گفت لازم نکرده. تو صبر می کنی بعد از ما میری. خاله هم راضی شد. منم رفتم ولی تو دلم همش به مامان بد و بیراه می گفتم که جلوی خاله میترا رو گرفت. رفتم تو حموم. زیر دوش بودم که یه دفعه مامان اومد تو. مثل همیشه لخت لخت. همین جوری که داشت میومد جلو سینه هاش تکون می خورد. منم که مثل همیشه فوری شق کردم. مامان خندش گرفت. گفت: حالا صبر کن برسم بعد. اومد زیر دوش کنار من. منم بغلش کردم وبوسیدمش. با لحنی بیحال گفت: برو اونور توام. دارم از گرما می میرم. نچسب به من. منو میگی! کلی ضدحال خورده بودم. کیرم داشت دیگه می خوابید که یه دفعه دیدم خاله میترا با شورت و کرست مشکی که سفیدی بدنشو جذابتر می کرد اومد تو. فکر کنم مامان از بس هول بود در رو کامل نبسته بود. من که تا حالا خالمو اونجوری ندیده بودم کلی کف کردم و دوباره کیرم مثل سنگ شد. مامانم دیگه صداش دراومد: مگه نگفتم صبر کن بعد ما؟ چرا اومدی؟ خاله میترا گفت: آخه منم گرمم بود. داشتم می مردم. ولی معلوم بود که داره دروغ میگه چون همش نگاهش به کیر من بود. منم که یادم رفته بود لخت لخت با کیر شق شده جلو خالم وایسادم. فقط داشتم خالمو با شورت و کرست دید میزدم. خلاصه خاله میتراهم خودشو جا کرد. مامانم دیگه چیزی نگفت. خاله میترا تا اومد کنار من بهم گفت: این چیه دیگه شیطون؟ داشتین چی کار می کردین؟ مامان گفت: خفه شو میترا! این عادتشه. همیشه همین جوریه تو حموم. خاله میتراهم خندید و گفت: چه عادت خوبی. خوش به حالت. مامانمم خندش گرفت ولی من ققط تو نخ سینه ها و خط کس خاله بودم. خاله همش به بهونه های الکی خودشو می مالید به من و به کیرم دست میزد. منم اولش خجالت می کشیدم ولی خوشم میومد. مامان گفت: میترا بچه ی منو اذیت نکن. خاله هم گفت: کاریش ندارم که توام. من که دیگه داشتم میمردم از شق درد. وقتی خالم دید دارم بد جوری نگاش میکنم به شوخی گفت: می خوای اینارم در بیارم راحت باشی؟ منم با پررویی گفتم: اگه این کارو بکنی که خیلی خوب میشه. اونم ازخدا خواسته پشتشو کرد به من گفت: بازش کن. گفتم: چیو؟ خالم گفت بند کرستو دیگه. مگه نمی خوای ببینی؟ وای من عاشق این کار بودم. هر وقت تو فیلم سوپر این صحنه رو میدیدم 100 میزدم عقب و دوباره می دیدم. بعد خالم برگشت و گفت: بیا ببین چطوره. منم گفتم: عالی. ولی چون می خواستم نشون بدم که چقد مامانمو دوست دارم گفتم: هرچی که باشه به مامانم که نمی رسه. با این حرفم خالم شاکی شد ولی مامانم کلی حال کرد. منو بغل کرد و سینه هاشو فشار داد تو صورتم. می دونست من عاشق این حرکتم وهمش قربون صدقم میرفت. خاله میترا که دید اینجوریه خواست برگه برنده رو کنه. دیدم خم شد و شورتشو در آورد. وای دیگه نمی شد رو این کون حرف زد. واقعا حرف نداشت. بعدشم همش خودشو از پشت می مالید به من. منم دیگه نتونستم تحمل کنم و از پشت چسبوندم بهش و سینه هاشو گرفتم. خاله میترا هم یه آه کشید. معلوم بود اونم خیلی حشریه. همش کونشو می داد طرف من.... منم که دیگه پر رو شده بودم وحشری. اصلا یادم نبود مامانم داره منو نگاه می کنه. آخه صداش در نمیومد. بعد خالم خوابید کف حموم و گفت بیا بخواب رو من. منم یه نگاه به مامانم کردم. ( یعنی اجازه) اونم با لبخند گفت برو پسرم. اینم خالته. غریبه که نیست. عیبی نداره. منم رفتم. خالم ازم خواست که سینه هاشو بخورم. منم مثل قحطی زده ها می خوردم تا اونجا که می تونستم سینه هاشو میکردم تو دهنم. خالم داشت آخ و اوخ می کرد و همش میگفت بخور... فشارش بده.... نوکشوگازبگیر... بعد کیرمو با دستش گذاشت دم کسش و گفت بکن تو. ولی لازم به گفتن اون نبود. چون قبل از این که حرفش تموم بشه من کیرمو تا جایی که می تونستم کردم تو. وای چه کسی! اولین بار بود مزه ی کس کردن رو می چشیدم.... هیچی نمی فهمیدم. فقط وحشیانه تلمبه میزدم. خالمم می گفت محکم تر... تندتر... بکن بکن. منی که همیشه تا دستم به کیرم می خورد می خواست آبم بیاد نمی دونم چی شده بود اصلا انگار نه انگار. انقدر محکم تلمبه میزدم که خالم گفت: بلند شو کمرم درد گرفت. وقتی بلند شدم دیدم مامانم داره با خودش ور میره و سرو صداش حمومو برداشته. خاله میترا بلند شد و دستاشو گذاشت رو دیوار و خم شد گفت: زود باش دیگه شروع کن مردم. از اینکه یه زن 38 ساله داشت به من 18 ساله کس ندیده التماس میکرد حال میکردم. بعد دوباره کیرمو با یه تف جانانه کردم تو کسش. حالا دیگه من سرپا بودم و راحت تر می تونستم تلمبه بزنم. خالم همچنان جیغ میزد که انگار داره پاره میشه. هم من تلمبه می زدم هم اون خودشو به طرف من هول می داد. بعد دستای مامانم رو روی پشتم حس کردم. فکر کنم اون دیگه ارضا شده بود و اومده بود پیش ما. تو همین حال و هوا بودم که احساس کردم که یه چیزی مثل سیل می خواد از کیرم بزنه بیرون. دیگه فرصت نشد به خالم بگم. یه آه بلند کشیدم و تمام آبمو ریختم تو کس خاله میترا. اونم بدترازمن صداش دراومد. انگارداشت ازلذت می مرد. داد میزد: وای سوختم... چقد داغه... آتیشم زدی... بریز همشو. بریز تو کسم. منم همه ی آبمو خالی کردم. مامانمم از پشت منو بغل کرده بود. خودشو می مالید به من. بعد خاله میترا برگشت و کیرمو کرد تو دهنش و تا قطره آخرشم خورد. بعد مامان گفت: بسه دیگه..... پاشین بریم. الان منصور(بابامه) میاد. مارواینجوری ببینه اصلا خوب نیست. بعدشم همگی یه دوش گرفتیم و رفتیم بیرون. خاله میترا به مامانم می گفت: من اگه همچین پسری داشتم دیگه شوهرلازم نداشتم. من که تا یک هفته تو کما بودم که چی به من گذشته. خیلی حال کرده بودم.بعدازاون جریان مامان همش به من می گفت: دیگه این کارو با خاله میترا نکن. یه وقت آبرو ریزی میشه. به خاله میتراهم میگفت که با آریا کاری نداشته باش ولی خاله میترا دست بردار نبود. فکر کنم خیلی بهش حال داده بود. همش باهام از سکس حرف میزد و باهام شوخی میکرد. یه بار یادمه وقتی ما خونشون بودیم توی آشپزخونه گیر داد که باید کیرتو ببینم و می گفت واقعا باید به بابات احسنت گفت. بیبین چی ساخته! حالا دیگه بعد از سکس با خاله اونم جلو مامان رابطم با مامان نزدیکتر و سکسی تر شده. یعنی خودش فهمیده بود که چه چیزی همیشه در کنارش بوده ولی استفاده نکرده. یه جورایی به خاله میترا حسودی میکرد ولی روش نمی شد بگه. شایدم می ترسید. نمی دونم. ولی بالاخره با مامان جونم سکس کردم که اونو بعدا براتون میگم. خوش باشید
maman_sexy@yahoo.com

Lesbian Girl شهوت زا بچه کوس.این چه کونی داره قمبل شده

مرکز دانلود دانلود فیلم و كلیپ سكسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش

عضویت رایگان در خبرنامه ، عکس سکسی و فیلم سکسی!
همجنسبازان زن یا دختر (لزبین)  تصاویر فوق سکسی و شهوت زا 
کس 3تا دختر سکسی لزبین عکس سکسی سه دختر لزبین بچه کوس که دست و پا تو کس و کون همه میکند
<> عکس سکسی خارجی. لزبین.; 

کس 3تا دختر سکسی لزبین
ادامه را دریاب دست وپا تو کس و کون
خاطره اولین تجربه سکس با مرد




شیلا هستش 21 سالمه و یک گرافیست هستم و توی آلمان زندگی میکنم
این اولین داستانی است که برای شما تعریف میکنم آخه وحشتانکترین تجربه من بود که هر چند بعضی وقتها کرم تو کونم ول میخوره تا دوباره تجربه بکنم ولی یاد دردش می افتم و منصرف میشوم.



من یک لزبین هستم و یک دوست دختر آلمانی دارم که پنج سال از من بزرگتر است. هر چند من با دوست دختر و بعضا زنهای دیگر لز داشتم و تا الان خیلی وقتها به ارگاسم رسیده ام ولی این بار خیلی فرق داشت. سال پیش بود که دوست دخترم کریستینا (Christina) به من زنگ زد گفت: شنبه بیا خونه چند روز است که دلم واسه کست تنگ شده گفتم: خفه شو دفعه قبل خیلی دردم اومد هنوز نمیتونم کونم رو زمین بزارم بدجوری جرم دادی من همون کارو با تو نکنم قبول نیست کریستینا گفت: باشه تو بیا هر کاری میخواهی بکن گفتم: تو همیشه همین حرف را میزنی اولش حسابی منو میکنی دیگه رمقی برام نمیمونه که من هم تو را بکنم از طرف هم تو کس و کونت خیلی گشاده هر کاری میکنم به اندازه من درد نمیکشی من اصلا نمیخوام کریستینا از پشست تلفن بوسم کرد گفت: نازت بکشم عزیزم خودت نمیخواهی گشاد بشی و الا تا الان گشادت کرده بودم ترو خدا ناز نکن خیلی دلم تو را میخواد. مثل همیشه اصلا نمیتونستم در مقابل خواسته هاش مقاومت بکنم چون هم خیلی عاشقش هستم و هم اینکه خودمم میخاریدم برای سکس با کریستینا با ناز به کریستینا گفتم: خوب چون خیلی دوست دارم باشه فردا صبح میام پیشت تا شب با هم باشیم.

از صحبت با کریستینا حشری شده بودم اصلا نمیتونستم به کارم فکر کنم همش به سکس با کریستینا فکر میکردم دیدم نمیتونم تحمل بکنم شورتم را کمی کشیدم پایین ویبره داخلی را از کشوی میزکارم درآوردم باتری نو توی آن انداختم روشنش کردم و آرام کردم توی کوسم یک آه کشیدم بدنم کمی لرزید پاهایم را به هم جفت کردم بعد یک دقیقه به خودم مسلط شدم با انگشت ویبره را کامل دادم توی کسم از لرزش ویبره احساس خوبی داشتم فقط سیم ویبره از کوسم بیرون مانده بود یک نوار بهداشتی بزرگ گذاشتم روی کسم و شورتم را بالا کشیدم نشستم روی صندلی به خودم میپیچیدم و پاهایم را به هم میمالیدم همکارم (جولیا) که میز مقابل بود گفت چی شده در حالی که صدام میلرزید به دروغ گفتم: چیزی نیست جیش دارم جولیا گفت: دختر مگه خر شدی برو جیشت رو بکن بیا خیلی تابلو هستی گفتم: الان میرم یک ربع توی همان وضعیت ماندم رحمم آتش گرفته بود به نفس نفس افتاده بودم دیگه نمیتونستم تحمل بکنم بدو رفتم دستشویی شورتم را پایین کشیدم نوار بهداشتیم حسابی خیس شده بود سیم ویبره را گرفتم از توی کسم درش آوردم همزمان با فشار زیاد آبم کسم ریخت بیرون فکر کنم یک لیتری میشد احساس راحتی کردم چند دقیقه نشستم روی توالت فرنگی وقتی حالم کاملا خوب شد تازه فهمیدم چی شده تمام آبم ریخته بود کف زمین و دامن شورت و جوراب و کفشم خیس شده بود مانده بودم چکار کنم به جولیا زنگ زدم خواستم بیاد کمکم گفت: مگه چی شده گفتم: دیر رسیدم خودم خیس کردم جولیا گفت: دختر دیوانه یک دقیقه بعد اومد تو سرویس کف زمین را که دید گفت: وایستا ببینم بعد دامن را داد بالا با دستم مانع شدم گفتم: وای دختر چکار میکنی زد روی دستم گفت: خفه شو بزار ببینم (آخه من و جولیا خیلی با هم راحت هستیم) انگشتش را لای کسم کشید گذاشت تو دهنش بلند شد یک در کونی محکم به من زد گفت: دختر دیونه این جیش یا .... خودم را لوس کردم گفتم: آخه تقصیر من نبود جولیا در سرویس را از داخل بست پاها و کسم را شست گفت همیجا بمون تا برگردم چند دقیقه بعد به همراه خدمتکار شرکت و یک دست لباس و کفش برگشت خدمتکار که منو دید یک خنده شیطنتی کرد من زود دستم را گذاشتم روی کسم کمی سرخ شدم لباسهای جولیا را پوشیدم موقع رفتن دیدم جولیا به خدمتکار پول داد و به او گفت صدایش را درنیاورد.

روز شنبه صبح حسابی به خودم رسیدم موهای کسم را زدم که واسه کریستینا جونم آماده باشه وقتی رسیدم جلوی آپارتمان کریستینا منتظرم بود دستم را گرفت برد سوار ماشین خودش کرد راه که افتاد پرسیدم کجا داریم میرویم گفت: عجله نکن میبینی اسرار کردم: توروخدا بگو تورو خدا بگو .... گفت: واااای دختر تو شیش ماهه هستی میخوام ببرمت یک جایی که حسابی گشادت کنند که اینقدر از دست من ناله نکنی و قدر منو بدونی. زیر دلم خالی شده بود رسیدیم جلوی یک ساختمان بزرگ که رویش نوشته بود مخصوص خانمها کمی خیالم راحت شد وقتی رفتیم داخل دو مرد خوشهیکل که بجز شورت کوتاه چیز دیگری نداشتند به استقبال ما آمدند کریستینا کارت دعوتنامه را نشانشان داد داخل شدیم بجز یک زن میان سال حدود 50 ساله تمام کسانی که آنجا بودند مرد بودند همه هم لخت مادر زاد با کیرهای کلفت و دراز که آویزان بود دلم هری ریخت پایین دست و پام شروع کرد به لرزیدن کریستینا که متوجه شد زد به پهلوم گفت: چه مرگته چرا میلرزی در حالی که تته پته میکردم گفتم: منو کجا آوردی خیلی مترسم اینها همشون مردند از کونم یک نیشگون گرفت گفت: ترسو نمیخوان که زنده زنده بخورنت که زنهای که کونشون زیاد میخاره میان اینجا حال کنند گفتم: کریستینا میدونی من فقط کس و کونم برای تو میخاره من نمیخوااااام کریستینا یک درکونی محکم به من زد گفت: خفه شو آبروی منو نبر کلی پول دادم تا امروز اینجا را رزرو بکنم تازه مگه خودت نگفتی که هر بار با من سکس میکنی خیلی دردت میاد آوردم اینجا تازه معنی درد کشیدن را بفهمی دستش را به التماس گرفتم گفتم: نه تروخدا غلط کردم بیا هر کار دوست داری با من بکن منو اصلا جر بده هر چقدر دوست داری کس و کونت را میخورم بیا برگردیم اینها خیلی کلفت هسند من خیلی مترسم Pleeeeeease . نه انگار کریستینا میخواست به من درس حسابی بده و کوتاه نمی آمد دست منو گرفت کشون کشون برد جلو حدود 10 تا مرد که لخت لخت بودند کیراشون سیخ سیخ بود هیکلهای ورزشی و تنومندی داشتند که مو به تنم سیخ شده بود چیزی نمونده بود که جیش بکنم توی شلوارم کریستینا یکی را انتخاب کرد دو دستی بازوی کریستینا گرفتم مثل بچه ها گفتم: تروخدا تروخدا این خیلی کلفته من زیرش میمرم کریستینا دستش را کشید گفت: خودتو لوس نکن باشه برو هر کدام کوچکتره انتخاب بکن ولی یکی را باید انتخاب بکنی بعد هلم داد جلو یک درکونی هم به من زد کوچکترین کیر را انتخاب کردم وااای همین کوچکه هم خیلی کلفت بود 25 سانت طول 4 سانت هم کلفتی کیرش بود ختنه هم کرده بود برای همین سرش خیلی کلفت بود کریستینا به اون پسره اشاره کرد و اون درجا جلو آومد یک دستش را زیر کونم گذاشت و یک دستش را هم زیر کمرم و از زمین بلندم کرد و محکم بغلم کرد با خودش برد برگشتم به کریستینا نگاه کردم یک مرد کیر کلفت هم انو بلند کرد و برد وقتی وارد اتاق شدیم منو با مهربانی زمین گذاشت و خودش را به اسم جان معرفی کرد و گفت به مدت یک ساعت در خدمت شما هستم و اگر بیشتر بخواهی ادامه خواهیم داد من همینطور سرجام یخ زده مانده بودم لباسهایم را خیلی حرفه ای از تنم درآورد و آویزان کرد یک شورت و یک سوتین نو و خوشگل به رنگ صورتی تنم کرد (راستش هنوز این شورت و سوتین را به عنوان یادگاری نگه داشته ام) جان بغلم کرد گفت: بار اولت است ما مردهای حرفه ای هستیم اصلا نترس هیچ آسیبی بهت نمیرسونم ولی قول نمیدهم که درد نداشته باشی خواست لبهای مرا ببوسد که مانع شدم گفتم من لزبین هستم و دوست دخترم منو برای تنبه اینجا آورده خندید گفت: باشه من هم خوب تنبیهت میکنم منو بلند کرد گذاشت روی تخت بدن خیلی داغ و سفتی داشت و عضلاتش توی پوست نرم ولطیف من فرو میرفت که احساس خوبی به من میداد از زیر گردن شروع کرد به بوسیدن وقتی به سینه ام رسید بند سوتینم را از جلو باز کرد و پستونهای منو گرفت توی دستش اخه پستونهای من خیلی درشت نیست کوچیکند برای همین به راحتی توی دستهای بزرگش جا میشد کمی که پستونهای کوچک منو مالوند با خنده گفت: خانم خوشگل شما زیاد از بدنتان استفاده نمیکنید برای همین است که دوست دخترت داره تو را تنبیه میکنه بعد شروع کرد به مکیدن پستونهای من نفسم بند اومد خیلی احساس خوبی داشتم چون تقریبا همه پستونم کرده بود تو دهنش توی همین حال با یک دستش از روی شورتم کسم را شروع کرد به مالیدن همینکه دستش به کسم خورد بدنم لرزید هیچی نشده ضربان قلبم تند شده بود و آخ و اوخم کل اتاق را گرفته بود سرش را بلند کرد گفت: Easy (آروم) من هنوز کاری نکردم دست خودم نبود ترس و تحریک شدن منو به اوج خودش رسانده بود جان زبانش را گذاشت وسط پستانهایم و تا نافم را لیس زد دستش را روی حلقه نافم که به شکل قلب بود و از نقره بود کشید گفت: این خیلی قشنگه با مهربانی با من حرف میزد همین باعث شد که من یواش یواش آرام بشم و از ترسم کم بشه کمی با نافم و حلقه آن بازی کرد بعد با یک حرکت نشست وسط پاهایم بند شورتم را از دو طرف باز کرد و از روی کسم پایین انداخت از حرفه ای کار کردنش خیلی خوشم آمده بود جان گفت: WAAAAAW چه کس خوشگل و خوش رنگی داری کمتر دختری پیدا میشه که کس صورتی داشته باشه من از حرفش خوشم اومد بهش خندیدم گفت: الان خوب شد تو جای خوبی آمدی باید بخندی نه اینکه بترسی بعد یک بوس خیلی آرام از کسم کرد لبهای کسم را گرفت و آرام از هم باز کرد از سوراخ کوسم یک بوسه کرد بعد یک لیس بلند سرتاسری وای مردم .... بعد چوچولم را با دندونش کمی کشید من هم به شوخی یک جیغ زدم هر دو خندیدیم (من تازه یواش یواش داشتم خر میشدم نمیدانستم چه بلایی قرار است سرم بیاید) برای همین خودم را در اخیتار جان گذاشتم اون هم دید که اعتماد منو به دست آورده یک خنده ای کرد افتاد به جون چوچولم کمی نگذشت که اخ اوخم بلند شد با شست دستش سوراخ کسم را میمالید و با یک انگشت دیگر سوراخ کونم را حسابی حشری شده بودم ضربان قلبم تندتر شده بود و تند تند نفس نفس میزدم که یکباره احسام کردم توی رحمم داغ شد بدنم به تشنج افتاد جیغ زدم گفتم: خواهش میکنم وایستا ..... دارم .... میام .....
جان هم ولم کرد پاهایم را باز کرد دهنش را گرفت جلوی سوراخ کسم یک تشنج شدید کردم و با فشار زیاد تخلیه شدم زیر دلم خالی شد احساس کردم راحت شدم سرم را بلند کردم به جان نگاه کردم که تمام صورت و بدنش خیس شده لپاش باد کرده بود بعد تمام آبم که توی دهنش جمع کرده بود پاشید روی شکمم یک جیغ کشیدم و هر دو خندیدم بلند شدم روی پاهاش نشستم طوری که کسم به شکمش چسبید خیلی حال کردم صورتش را بوسیدم گفتم مرسی خواستم بلند شم منو محکم کرفت و روی شکم انداخت روی تخت گفت: کجا تازه شروع شده گفتم: خوب من که ارضاء شدم دیگه چی مانده گفت: کریستینا سفارش تو را به ما کرده که خوب تنبیهت بکنیم با ترس گفتم: میخواهی چکار بکنی گفت: نترس نمیخواهم که بخورمت البته کست را میخورم و خندید تکان نخور که برگردم من هم در حالی که به شکم روی تخت خوابیده بودم دستم را زیر چونم گذاشتم و نگاهش کردم دیدم دو تا پماد از توی کشو در آورد با یکی حسابی روی کیرش مالید و دومی را برداشت آمد طرف من به کیرش دقت کردم شروع کرد به بزرگ شدن و شق کردن ترسم گرفت گفتم: میخوای اینو بکنی تو کسم جان گفت: نه عزیز توی کس و کونت میکنم.
نشست وسط پاهایم دستش را برد زیر شکمم و کونم بلند کرد طوری که کس و کونم در اختیارش بود روی سر تیوپ کرم که نمیدانم چه کرمی بود قیف مخصوصش را بست اول کمی دور کسم مالی بعد با انگشت کسم را ماساژ داد و یکباره انگشت کلفتش را کرد توی کسم هر چند درد جدی نداشت ولی از ترسم جیغ زدم بعد قیف تیوپ را که حدود 10 سانت بود کرد توی کسم و نصف تویپ را توی کسم خالی کرد از خنکی آن خوشم آمد کرم را بیرون کشید و کمی به دور کونم مالید گفتم خواهش میکنم اینجا را نه ولی راستش ته دلم میخواست بیشتر جنبه عشوه کردن داشت با انگشت کمی سوراخ کونم را مالید و بعد انگشتش را کرد توی کونم بعد سر کرم را کرد توی کونم و باقی مانده کرم را توی کونم خالی کرد بعد شروع کرد با یک انگشت و بعد با دو انگشت سوراخ کسم را گشاد کردن که این کارش خیلی به من حال داد انگشتش را بیرون کشید کمی نگذشته بود که داغی سر کیرش را پشت سوراخ کسم احساس کردم تا خواستم واکنش نشان بدهم با یک فشار سر کیرش را کرد تو کسم آتیش گرفت جیغ زدم خواستم خودم را جلو بکشم که کیرش از کوسم در بیاید ولی فایده نداشت محکم منو بغل کرده بود یواش یواش دردش کمی آرام شد وقتی دید من تقلا نمیکنم دستش را دور شکمم حلقه کرد و شروع کرد به فشار دادن و یکباره تا ته کیرش را توی کسم جا داد واااای خدا احساس کردم که دارم منفجر میشوم با تمام قدرتی که داشتم جیغ زدم و بیحال افتادم کمی که گذشت سرحالتر شدم جان کون منو محکم بغل کرده بود و کیرش تا خایه هاش توی کسم بود و بیحرکت مانده بود فکر کنم کیرش تا داخل رحمم رفته بود چون از تو کسم و شکمم خیلی میسخوت نا نداشتم حتی ناله بکنم با بی حالی به جان گفتم: خواهش .... میکنم ..... بکش ..... بیرون ..... دارم ..... منفجر .... میشم..... جان گفت: کمی صبر کن عادت میکنی اگر درش بیارم خیلی اذیت میشی من توی اینکارم استادم. تنها کاری که میتونستم بکنم ناله کردن بود ولی یک احساس عجیبی داشتم با اینکه دردم خیلی شدید بود ولی خوشمم می آمد فکر کنم پنج دقیقه به همین حالت ماندیم که کیر جان توی توی کسم جا باز کرده بود جان کیرش را یواش یواش از توی کسم بیرون کشید وقتی کیرش کامل بیرون آمد احساس کردم زیر دلم خالی شد یک نفس عمیق کشیدم کسم بدجوری میسوخت جان خم شد و کسم را بوسید گفت آماده ای گفتم: نه نه نه تو را خدا .... دوباره کیرش را کرد توی کسم یک جیغ بلند کشیدم شروع کردم به گاز گرفتن دشک ولی دردش کمتر از قبل بود وقتی خایه هاش به چوچولم خورد فهمیدم که کیرش را تا ته توی کسم جا کرده من فقط ناله میکردم و تشک را چنگ میزد و گاز میگرفتم جان آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن تازه داشتم کیرش را احساس میکردم کیرش که توی شکمم بالا پایین میشدم حرکتش را احساس میکردم تازه فهمیدم که کسم خیلی کوچک چون وقتی سر درشت کیر جان تا ته دهلیز کسم میرفت تو و با فشار از دریچه رحمم میرفت داخل را احساس میکردم با ناله از جان سوال کردم: طول کیرت چقدر است گفت: 25 سانت گفتم: دروغ نگو یک متره داره از دهنم میزنه بیرون گفت: نه گفتم: سر کیرت حتی توی رحمم هم میره گفت: قبلا که به تو گفتم کس کوچکی داری ولی کار من گشاد کردن و بزرگ کردن کس و کونه نگران نباش وقتی کارم تمام شد همه چیز درست میشه.
جان تلمبه زدنش را تندتر کرد داشتم میمردم واقعا کیرش داشت از دهنم میزد بیرون بدنم به تشنج افتاد کسم حسابی داغ شده بود فهمیدم دارم به ارگاسم میرسم به جان گفتم: خواهش میکنم وایستا داره آبم میاد جان درحالی که به کارش ادامه میداد گفت: بگذار به اوجش برسه در میارم داشتم منفجر میشدم یک بند جیغ میکشیدم که یکباره جان کیرش را از توی کوسم بیرون کشید با یک تشنج شدید طوری که کاملا دستام و پاهام منقبض شده بود آبم با فشار زیاد پاشید بیرون افتادم روی تخت و از حال رفتم نمیدانم چقدر طول کشید که بیدار شدم کسم میسوخت ولی احساس خیلی خوبی هم داشتم جان کنارم نشسته بود داشت موهایم را نوازش میکرد کمکم کرد که بشینم صورتم را بوسید و یک شکلات به من داد با یک بطری آب خنک گفت: بخور انرژی بگیری آنقدر آب از بدنم رفته بود که بطری آب را تا آخرش سر کشیدم جان خدید گفت: وااااو و یک بطری دیگر باز کرد و داد دستم کمی دوروبرم را نگاه کردم تشک حسابی خیس شده بود تمام بدن جان هم همینطور پای خودم هم خیس شده بود جان وقتی دید خودم تعجب کردم گفت: مثل آتشنشانی میمانی یادت باشد اگر جایی آتش گرفت به اونجات شیلنگ وصل کن بده دست آتشنشانها تا آتش را خاموش کنند یک مشت دخترانه به بازوش زدم گفتم: بیتربیت هر دو خندیدیم آب و شوکلات را خوردم سر حال اومدم جان گفت بیا ادامه بدهیم گفتم تمام نشده گفت نه تازه باید کونت را گشاد بکنم گفتم: تو کس منو از پشت کردی حالا کونم از جلو بکن منو بلند کرد به پشت روی تخت خوابوند گفت: یکبار دیگه کست را از جلو میکنم ولی کونت را حتما باید از پشت بکنم اینطوری بهتره دستم را بردم روی کسم دیدم حسابی باد کرده دور سوراخ کسم را با انگشت چک کردم ببینم پاره که نشدم جان فهمید گفت نترس پاره نشدی ولی حسابی گشاد شدی بعد کیرش را که حسابی شق و کلفت شده بود گذاشت جلوی سوراخ کسم چشم را بستم منتظر شدم که بره تو جان یک حرکت کرد کیرش تا ته رفت تو گفتم: آخ چقدر خوبه ولی کسم خیلی میسوزه اینبار خیلی برام راحتر بود و کیف هم میکردم وقتی بدن خیس جان به کپلهای خیس من میخورد چلپ صدا میداد که از این خیلی خوشم میامد پنج دقیقه طول نکشیده بود که دیدم دارم به ارگاسم میرسم چیزی نگفتم تا مثل دفعه قبل یک ارگاسم کامل و خوب داشته باشم با دستام رانهایم را گرفتم و به روی شکمم جمع کردم و سرم را بالا آوردم ببینم آنجا چه خبر است وای کیر کلفت جان با سرعت میرفت توی کسم و بیرون میامد که همین موجب شد که به اوج لذت برستم بدنم دوباره به تشنج افتاد جان فهمید و کیرش را در آورد چند لحظه بعد با چشمهای وحشت زده خودم دیدم که آبم با چه فشاری از توی سوراخ کسم فوران کرد خیلی احساس راحتی کردم و خودم را ول کردم روی تخت آنقدر از این کار لذت برده بودم که خودم برگشتم و حالت چهار دست و پا قرار گرفتم تا جان کون منو گشاد بکند ولی میترسیدم با این حال کونم را در اختیار جان گذاشتم که هر کاری دوست دارد بکند.
جان پاهایم را از هم باز کرد و نشست وسط پاهایم با یک دستش کپل های درشت مرا از هم باز کرد و با دست دیگرش شروع کرد به مالیدن سوراخ کونم اول یک انگشتش را تو کونم کرد بعد از مدتی انگشت دومش بعد انگشت سومش را کمی درد داشتم البته به یمن سکس با کریستینا که خیلی به سوراخ کونم علاقه داشت و خیلی وقتها از کونم منو میکرد کونم گشادتر از کسم بود جان کمی دیگر با کونم بازی کرد با دو تا دست بزرگش کپلهای مرا گرفت و از هم باز کرد دردم کرفت گفتم: یواش پاره شدم بعد کیرش را آرام گذاشت پشت سوراخ کونم درشتی و گرمی کیرش احساس خوبی به من داد اینبار آرام آرام کیرش را هل داد داخل کونم از درد جیغ زدم گفتم: جان ترو خدا یواش دارم منفجر میشم وااااای مردم. جان به کارش ادامه داد تا جایی که کیرش را کامل تو کونم جا داد چند دقیقه ای همینطور بیحرکت ماند تا اینکه کیرش توی کونم جا باز کرد بعد آرام آرام شروع کرد به تلمبه زدن سرم را بردم زیر شکمم ببینم چطور کونم را میکند ولی چیزی ندیدم فقط عقب و جلو رفتن جان را میدیدم یک لحظه چشمم به شکمم افتاد وقتی که جان کیرش را تو میکرد شکمم برجسته میشد که این منو خیلی حشری کرد مدتی به این صحنه نگاه میکردم اصلا درد کونم یادم رفته بود جان تلمبه زدنش را تند کرد کونم حسابی داغ شده بود به ناله کردن افتادم کیرش آنقدر بلند بود که احساس میکردم دارد از دهنم بیرون میزند برای همین حالت تهوه بهم دست داده بود مدتی گذشت کونم حسابی به سوزش افتاده بود از جانم خواستم کیرش را بیرون بکشد تا دراز بکشم خسته شدم جان هم نامردی نکرد و یکباره بیرون کشید که از کونم صدا در آمد جان با صدای بلند خندید حسابی خجالت کشیدم صورتم را لای دستم قایم کردم برای اولین بار بود که جلوی کسی اینطوری با صدای بلند میگوزیدم از خجالت سرخ شده بودم حتی سوزش کونم هم یادم رفته بود جان خودش به پشت خوابید گفت تو بیا بشین روی کیرم این صحنه را توی فیلمهای پورنو دیده بودم بلند شدم پاهایم را دو طرف بدن جان گذاشتم بعد رویش چونباتمه زدم جان کیرش را روی سوراخ کونم تنظیم کرد من هم کامل نشستم روی کیرش که کیرش تا ته رفت توی کونم یک آخ گفتم البته اینطور دردش کمتر بود جان هم با دو دستش پستانهای کوچک مرا کرفت و میمالوند خودم شروع کردم به تلمبه زدن که خیلی خوشم اومد مدتی نگذشت که جان شروع کرد به اوف اوف کردن و یکباره بدنش منقبش شد فهمیدم که میخواهد آبش بیاید سریع نشستم با دوتا دستهایم کپلهایم را گرفتم کشیدم که کیر جان تا آنجا که امکان دارد برود تو وقتی که مطعن شدم جان ابش را کامل توی کونم خالی کرده از رویش بلند شدم سوراخ کونم را گرفتم طرف شکم جان و زور زدم آب جان همراه با یک گوز بلند ریخت

دختر جنده


عکسهای سکسی از کس(کوس) خوشگل و حشری کننده


تصاویر فوق سکسی، شهوت زا و حشری کننده با کیفیت



سه دختر حشری

حشری

حشری


مالیدن کس با انگشت کردن تو


دست میکنه تو کس

عکسهای حشری کننده

عكسهاي تحريك كننده

دختره لخت
روی شکمش ساعت را نگاه کردم که حدود یک و نیم ساعت بود که جان منو میکرد با هم رفتیم دوش گرفتیم البته تمام بدن مرا جان شست و با حوله خشکم کرد و از حمام بیرون آمدیم یک کیلاس ویسکی خوردیم با کمک جان لباسهایم را پوشیدم و بیرون آمدم کمی به سختی راه میرفتم چون کسم و کونم خیلی میسوخت هنوز کریستینا بیرون نیامده بود من همانجا توی اتاق انتظار نشستم مدتی نگذشت که یکی از مردها برایم آبمیوه و کیک آورد که خیلی بهم چسبید چون هیچ انرژی برایم باقی نمانده بود حدود یک ربع بعد کریستینا آمد وضع او خیلی داغونتر از من بود بلند شدم به استقبالش رفتم همدیگر را بوسیدیم و از ساختمان خارج شدیم تا برسیم به آپارتمان کریستینا کل داستان را خلاصه براش تعریف کردم کریستینا از من خواست که شنبه و یکشنبه را توی آپارتمانش بمانم منم هم بغلش کردم گفتم: من مال تو هستم هر کاری بگی همان را میکنم لبهایم را بوسید رفتیم داخل آپارتمان حسابی گشنه بودیم وقتی پیتزا آمد خوردیم و بعد رفتیم تا شب خوابیدیم که برای برنامه شب هم انرژی داشته باشیم و هم خستگی از تنمان بیرون برود
دخترای چشم بادوم حشری
عکس سکسی دختر خارجی
این چه کونی داره قمبل شده

تماشای فیلم سکسی +داستان سکسی یک دخترلزبين

مرکز دانلود کلیپ سکسی وعکس سکسی دختران ایرانی و اسیای و شرقی و غربی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش
Free Galleries عکس دختر سکسی Young Teens,
http://sia20.wordpress.com
سوراخ کون
 سوراخ کونش کاملاً بسته و تنگ بود. اول با یه انگشت و بعد با دو انگشت سوراخ کونش رو کمی گشاد کردم. طوریکه سر کیرم تو کونش جا گرفت. فشار زیادی لازم بود تا فرو بره و نیاز به کِرِم بود. گفتم کرم کجا داری و با دست اتاق خواب رو نشون داد. دویدم و کرم داو رو آوردم. یه مقدار دور سوراخ کونش مالیدم و کیرم رو هم چرب کردم. اینبار سر کیرم خیلی راحت تو رفت و فشار کمتری لازم بود تا بقیه اش تو بره. ولی از حرکاتش پی بردم که کمی درد داره. من هم با آرامی اینکار رو جلو می بردم. سه چهار بار که تا نصفه های کیرم تو کونش فر رفت و کشیدم بیرون دیگه کاملاً جا برای کیر من تو کونش باز شده بود. آروم تو می دادم و بیرون می کشیدم. تنگی سوراخ کونش آبریزش من رو افزایش می داد. حالت گوشتی کونش وقتی توش فرو می کردم دیدنی و لذت‏بخش بود. آبم در حال اومدن بود و اون هم داشت جیغهای شهوانی کشدار می کشید. خواستم بکشم بیرون و آبم رو رو کمرش خالی کنم که با دست پام رو گرفت و نذاشت اینکار رو بکنم. من هم با فشار و سروصدا تمام آبم رو توی کونش تخلیه کردم و شل و ول افتادم. اون هم طرف دیگه ولو شد. 

داستان سکسی یک دخترلزبين


من يه لزبين 16-17 ساله هستم. من 3 سال با شقايق همکلاس بودم عاشق هم بوديم. تومدرسه همه مي دونستن.. تا اون موقع با شقايق سکس آنچناني نداشتيم ... فقط در حدلب بود تا اينکه يه بار مهموني بود و همه ي دوستام خونه ما بودن .. بچه ها سرگرمرقص و... بودن که من و شقايق عذر خواهي کرديم و رفتيم اتاق من مثلا مي خواستيم باهم حرف بزنيم.. يه کم حرف زديم و گيتار زديم و... گذشت تا اينکه ديدم شقايق دارهيه جورايي نيگام مي کنه!! صورتشو آورد روبروي صورتم و گفت: يلدا خيلي دوستت دارم!!منم بهش خنديدم و بعدش يه لب طولاني .. بعد يه نگاهي به عکس رو ديوار کرد و خنديد(رو در و ديوار اتاقم کلي عکساي TATU دو تا خواننده ي لزبين بود که منو شقايقخيلي دوسشون داشتيم) منم بهش خنديدم و لبهاشو گاز گرفتم که دستشو آروم برد زيرتاپم و بند سوتينمو باز کرد و آروم سينه هامو لمس کرد.. دستاش داغ بودن و يه لرزشخفيف داشتن ... منم بغلش کردم که يهو خودشو چسبوند بهم و همه جاي صورتمو بوسيد ودوباره به شدت بغلم کرد تپش قلبشو احساس مي کردم هر دومون داغ شده بوديم ...آهستهگونه شو مي بوسيدم و با گوشش بازي مي کردم آخه رو گوشش حساس بود ...! يه کم کهگذشت و با هم حرف مي زديم از هم جدا شديم و ايندفعه من دکمه هاي بلوزش رو از پشتباز کردم و سوتين شو باز کردم و سينه هاي داغ و خوش ترکيبش رو لمس کردم ... و کلالباسشو درآوردم اونم همين کار رو با من کرد ..!

و دراز کشيد رو تختم که درو قفلکردم و پريدم روش!!سينه هامو مي مکيد و من هم بدنش رو عاشقانه لمس ميکردم و اونلحظه فکر ميکردم اونقدر که من و اون عاشق هميم هيچ کس ديگه اي اينطوري نيست ونخواهد بود! از تماس با بدنش نهايت لذت رو مي بردم و پر حرارت لبهامو و سينه هاموميمکيد و بهم ابراز عشق ميکرديم دستمو آروم بردم طرف شرتش و گرههاي دو طرفشو بازکردم که بهم خنديد !! ديوونش شده بودم دوباره با ولع لبهاشو بوسيدم و شرتش رو دراوردم و کسش رو لمس کردم ... و اروم باهاش بازي کردم ... اونم بغلم کرده بود و باموهام بازي ميکرد گفتم: شقا هايممتو (پرده) بزنم؟! نگام کرد يه کم ترسيد اما بعدشخنديد و گفت هر کار دوس داري بکن عشق من.. منم آروم آروم انگشت فاکمو کردم توسوراخش که .. آي آي شقايق و خوني که ريخت رو دستم !! ناراحت گفتم: خيلي درد داشت؟!يه کم هيچي نگفت و بعدش دستش رفت طرف شورتم و گفت : اين به اون در!! اولش يه کماز کسم خورد و ليسيد و بعد انگشتشو اروم کرد توش!! درد وحشتناکي بود ... روتختي مخونآلود شده بود هم خون اون هم من!! بدن داغشو ميمالوند به بدنم و لبهاي همو ميبوسيديم تموم صورت همو بوسيديم محکم بغلم کرد و گفت از اين ببعد ديگه مال هميم

 لزبين

Arab Woman Fucked Hard +Anal Sex

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد
سیاوش
هر عکس سکسی که دلت بخواد داخلش هست
Free Galleries عکس دختر سکسی Young Teens,

Emirates Arab Woman Fucked Hard

http://www.filesonic.com/file/386574174
or
http://depositfiles.com/files/ghfenxm0h
or
http://www.wupload.com/file/206682688

15 MB
320x240
06:57
.flv
Arab Maid Tight Ass Girl Fucked in Saudi Arabia


http://www.filesonic.com/file/401638024
or
http://depositfiles.com/files/3yogicn3p
or
http://www.wupload.com/file/209848552

18 MB
176x144
07:36
.avi
کس دادن با حجاب
Hijab Arab Virgin Girl Having Anal Sex and Blowjob
'عکس دخترناز باحجاب



http://www.filesonic.com/file/477064424
or
http://depositfiles.com/files/sxckt45i9

or
http://www.wupload.com/file/211168957

24 MB
400x288
07:01
.flv
Big Booty Woman, Amateur Arabs, Sucking, Doggy, Homemade XXX

تصاوير خصوصي گایش کس سفید مي بوسيدم و مي ليسيدم گردنش و پستوناش

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش


تصاوير خصوصي هر عکس سکسی که دلت بخواد داخلش هست


کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی


دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

کلیپ سکسی همجنس بازی از مردهای کونی
 گایش کس سفید مي بوسيدم و مي ليسيدم گردنش و پستوناش
Öppna bifogad fil
video-play.mp4
تصاوير خصوصي


 گایش کس سفید

 گایش کس عکس کون یه دختر خارجی

يك كون تنگ سكسي. سكسي,كون,آب كير,كوس,كس,جووون,بخورش,بكن
کردمش تو سوراخ کونش. کونش زياد تنگ نبود ولي گشاد هم نبود يه کم که بازي کردم باز شد. بهش گفتم ميخوام بکنم تو کونت، گفت هر کار ميکوني ...


 گایش کس سفید


 كیر كلفت


كون تنگ بلور  
 بیشتر در ادامه مطلب میباشد -
کس و کون من این شکلیه خوشگله؟
واقعا کس و کون ماه و قشنگی داره کاشکی اینجا بود تا من میتونستم پارش کنم.
Teens from Tokyo Teens from Tokyo
Teens from Tokyo
سکس · کس · تنگ · کون · سفید · گوشی · موبایل · باسن · جنده · ایرانی · لخت · مادرزاد · برهنه · عریان · باحال · دخنر · سکسی · پسر · کیر · کلفت · توپ ...


قبل از اینكه شوهر كنم یك پسر توی محله ما بود كه از اون چاقو كشها و قداره بندها بود یك هیكل درشتی داشت و چندتا نوچه دنبال خودش جمع كرده بود و تقریبا همه اهالی محل از دستش شاكی بودن تا اینكه یك روز این پسر به خواستگاری من اومد چون كاملا میشناختیمش بهش جواب رد دادیم اما اون ول كن نبود مدام میومد خواستگاری بعد از مدتی هم شروع به عربده كشی كرد چند بار به پلیس زنگ زدیم اما یا فرار میكرد یا با دادن رشوه خلاص میشد خلاصه دیدیم واقعا داره كارد به استخون میرسه به خانوادم گفتم خودم این مشكل رو حل میكنم!
یك روز كه سر كوچه با نوچه هاش وایساده بود بهش اشاره كردم كه بیاد بعد ازش پرسیدم كه چی میخواد گفت كه باید زنم بشی گفتم من نمیتونم چون خانوادم مخالفت میكنن ولی اگر بخوای باهات فرار میكنم!


قبول كرد من پیش خانوادم رفتم و گفتم برای اینكه سر و صدا بخوابه چند روزی میرم خونه عمو تو شهرستان اونها هم قبول كردن من طبق قراری كه با پسره گذاشته بودم با هم به خونه یكی از رفقاش كه تو كار فروش تریاك بود رفتیم. اون خونه حالت خونه تیمی رو داشت كه تو محله خاك سفید بود زیر زمین خونه هاش به همدیگه راه داشت غیر از ما یك پسر و دختر شهرستانی هم كه اونها هم ظاهرا فرار كرده بودن زندگی میكردن صاحبخونه پسر شهرستانی رو مجبور كرده بود براش تریاك بفروشه و وقتی پسره نبود دختره رو مجبور میكرد كس و كون بده یا براش ساك بزنه دختره هم از ترس به پسره هیچی نمیگفت اسم دختره بلور بود و اسم پسره اسماعیل اسم دوست پسر من كه باهاش فرار كرده بودم جواد بود جواد خیلی سفت و محكم منو میكرد خیلی هم به گاییدن كون من علاقه داشت یك روز كه دمر خوابیده بودم و داشتم به جواد كون میدادم دیدم صاحبخونه در حالی كه موهای بلور رو گرفته كشون كشون آوردش تو جواد گفت اصغر آقا مگه نمیبینی من با شهین مشغولم اصغر گفت كاریتون ندارم اتاق بغلی دارن تریاك می كشن نمیشه اونجا گاییدش!
جواد به من گفت كه پتو رو روی خودمون بكشیم در همون حالت اصغر شروع به لخت كردن بلور كرد واقعا هیكل بلور سفید و بلوری بود قد بلند و هیكل تپلی داشت بلور گفت تو خیلی كثیفی كه از اعتماد اسماعیل به خودت سؤاستفاده میكنی اصغر گفت مثلا بدونه چه غلطی میكنه خودت بهش بگو تا شكمت رو سفره كنه بعد كیرش رو دراورد و صورت بلور رو بهش نزدیك كرد.......
بلور شروع به خوردن كیر اصغر كرد یكدفعه ضربات كیر جواد محكمتر شد و با شدت بیشتری كونمو میگایید!
گفتم چی شده حشری شدی؟
گفت وقتی همچین كونی زیر منه چرا كیرمو تا نصفه توش كنم!
من خودمو كمی گشاد تر كردم تا تحمل كیر جواد برام آسونتر بشه نگاهی به كیر اصغر كه بلور داشت میخوردش انداختم واقعا خیلی كلفت بود از كیر جواد هم كلفتر بود با اینكه اصغر حدودا 40 سالش بود اما خیلی كمر قوی بود بلور پاهاشو از هم باز كرد و اصغر رفت وسط پاش و كیرشو تو كسش فرو كرد بلور همون جور كه داشت كس میداد گفت یك شلوار مثل همون كه زنه پاش بود برام میخری؟
اصغر گفت كدوم زنه و كیرشو محكمتر تو كس بلور فشار داد!
بلور ناله ای كرد و گفت همون زنه كه اومده بود مواد بخره!
اصغر چنگی به پستونهای بلور انداخت و گفت به اسماعیل بگو برات بخره ودرهمون حالت كون بلور را انگشت محكمی كرد بلور با ناراحتی گفت كسش رو تو میكنی لباسش رو اسماعیل بخره حیوونكی از موقعی كه اومدیم اینجا دو مرتبه هم به من دست نزده اونوقت تو به اندازه 20 برابر كل عمرم منو كردی!!
اصغر دوباره كیرشو تو كس بلور چپوند و گفت تازه كم گاییدمت اون هم از سرت زیادیه ...
جواد به من گفت كه برگردم تا بتونه تو كسم بكنه داشتم به جواد كس میدادم كه یكدفه ناله بلور درامد. اصغر داشت تو كونش میذاشت و سوراخ كون تنگ بلور طاقت كیر كلفت اصغر رو نداشت قشنگ صدای شلاپ شلوپ كیر كلفت اصغر تو كون تنگ بلور میومد!
بعد از مدتی اصغر كیرشو بیرون كشید و آب كیرشو روی كون بلور پاشید جواد هم همون موقع آب كیرشو روی شكمم ریخت اصغر كیرشو تو دهن بلور كرد و گفت زود باش میك بزن تا تمیز بشه جواد هم از روی من بلند شد رفت كه خودشو بشوره وقتی جواد رفت اصغر گفت فكر نكن جواد خیلی به تو وفاداره امروز كه كمرشو خالی كردی ولی فردا بیا انبار پشتی تا ببینی كه داره همین بلور رو میگاد مگه نه بلور؟


بلور همون طور كه داشت كیر اصغر ساك میزد به علامت تایید سرشو تكون داد!
من گفتم تو دروغ میگی؟ میخوای جواد رو از من دور كنی ...
گفت اگه باورنمیكنی شرط بندی میكنم سر یك دور حال كردن با تو درعوض اگه من باختم هرچی پول بخوای بهت میدم فكر میكنی چرا بلور به این راحتی حاضره من بكنمش؟ چون دیده آقا جواد شما كون اسماعیل و گاییده و چون اون از مرد كونی بدش میاد حاضر شده به من بده مگه نه بلور؟ بلور با علامت سر تایید كرد من كه باورم نمیشد محلشون نذاشتم و لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون بعد از مدتی فهمیدم اصغر راست میگه اما دیگه نذاشتم هیچكدومشون منو بكنن من از اونجا فرار كردم و به خونمون برگشتم جواد هم دیگه سراغ من نیومد و بعد از مدتی شنیدم كه اعدامش كردن به جرم لواط وزنا و كشتن اصغر صاحب خونه.!!!
...

این داستان داستان آشنایی من با دوست پسرم حمیده كه شاید از زبون خود من شنیده باشید اما من از حمید خواهش كردم داستان رو از زبون خودش براتون تعریف بكنه
...
اولین بار كه من شهین خانم رو دیدم تازه با شوهرش به محله ما اومده بودن شهین خانم خیلی زود با زنهای همسایمون خودمونی شد و باب رفت و آمد و دید و بازدید رو باز كرد اكثر اوقات كه به خونمون میرفتم میدیدم با مادر من مشغول صحبت هستند و یا با هم دارن سبزی پاك میكنند از همون موقع من برق شیطنت رو توی چشمهاش حس كردم.
با اینكه شهین همیشه چادر سرش میكرد اما اصلا روی خودش رو نمیپوشوند و حسابی چادر باد میداد من حس كرده بودم كه تنش میخواره و یك چیزهایی دستگیرم شده بود!
یادمه روز جمعه بود بابای من با شوهر شهین خانم باهم تصمیم گرفتن كه به گردش بریم چون ما ماشین نداریم سوار ماشین شوهر شهین خانم شدیم شهین خانم چون تپلی بود صندلی جلو نمینشست برای همین بابای من جلو نشست و من و مادرم و شهین عقب ماشین نشستیم مادرم بغل پنجره نشسته بود و شهین وسط بغل دست من وقتی ماشین حركت كرد حس كردم شهین جابجا شد طوری كه یكی از رونهاش روی پام قرار گرفت من خودمو كمی جمع كردم ولی دیدم باز اون خودشو به طرف من هل داد ولبخند معنی داری كرد من خودمو جابجا كردم طوریكه یكی از پاهاش كاملا روی پای من قرار گرفت و وقتی منو نگاه كرد چشمكی بهش زدم تا وقتی كه رسیدیم و بساط پهن كردیم و بابام اینها شروع به درست كردن كباب كردن
من متوجه شدم شهین داره به من اشاره میكنه چون شوهرش اونجا بود زیاد بهش توجه نكردم برگشتن هم مادرم بین من و شهین نشست و دیگه اتفاقی نیفتاد. اما از اون روز رفتار شهین جون با من فرق كرد تا اینكه شوهرش به مسافرت رفت من یك روز توی راه پله باهاش روبرو شدم فوری سر صحبت رو با من باز كرد و بعد از حرفهای حاشیه ای گفت یادته حمید با هم كه رفته بودیم گردش پای من روی پای تو افتاده بود ...



من كه حسابی خجالت كشیده بودم و فكر نمیكردم شهین همچین چیزی رو بگه سرمو پایین انداختم بعد گفت ناقلا اون موقع تو یك چشمك به من زدی كه فهمیدم اهل حالی حالا اگه دوست داری میتونی بیای خونمون چون شوهرم نیست
باورم نمیشد كه بتونم به این راحتی شهین رو تصاحب كنم.
اون از جلو و من از پشت سر حركت كردیم از پشت كون بزرگش رو میدیدم و از این كه تا چند دقیقه دیگه در اختیار من قرار میگیره حسابی شق كرده بودم .
كون شهین بد جوری بالا و پایین میرفت و من هم عاشق كون و كون كردن هستم وقتی داخل خونشون شدیم شهین به صورت استریپ تیز شروع به دراوردن لباساش كرد جوری كه من فقط توی فیلمهای سكسی دیده بودم من روی مبل نشستم و شهین شروع به رقصیدن كرد پشتشو به من كرده بود و با رقصوندن كونش آروم آروم پیرهنشو دراورد بعد دامنشو پایین كشید كون سفید و تپلی جلوی من ظاهر شده بود یك دور چرخید و دامنش به زمین افتاد بعد شهین مونده بود و یك شرت وكرست با رقصوندن پستوناش كرستشو به زمین انداخت و دوباره پشتشو به من كرد و از كون قنبل كردش شورتشو پایین كشید خط وسط لپهای كونش كمی از هم باز بود معلوم بود كه قبل از من حسابی از اون كون زیبا چشیده بودند بعد خم شد سوراخ كونش كمی قرمز رنگ بود و به حالت خوشایندی جمع شده بود گفتم شهین جون من همیشه آرزو داشتم سوراخ های دخترها وزنها رو از نزدیك و با دقت ببینم میشه برای اولین بار برای تورو ببینم؟
گفت چرا نمیشه عزیزم خوب نگاهش كن اومد جلو من و كونشو به طرف من قنبل كرد من دقیقا سوراخ كون تنگش و كس نرمش رو شروع به بازدید كردم اول دوتا انگشت سبابه رو با هم توی سوراخ كونش كردم و تقریبا سوراخش روباز كردم بعد دوتا اتنگشت دیگرم رو توی كس نرم و مهمون نوازش كردم واقعا چیز زیبا و دوست داشتنی بود بهش گفتم برگرده لب محكمی ازش گرفتم و زبونم رو توی دهنش كردم بعد اون زبونشو توی دهنم كرد واقعا شیرین بود بعد من با خشونت انگشت محكمی تو كونش كردم كه باعث شد شروع به ناله كردن بكنه بهش گفتم شهین جون یك آهنگ تند تكنو بزار میخوام سفت و سخت بكنمت.


با مهربونی منو بوسید و یك آهنگ تند گذاشت دیگه كم كم وحشی شده بودم پستوناشو میمكیدم و چنگ میزدم بعضی وقتها چنگ بهش میزدم و وشگون محكمی ازش میگرفتم كمی پستونهاش كبود شده بود شروع به خوردن كسش كردم در همون حالت سوراخ كونش روبرو من قرار گرفته بود و كونش رو انگشت های محكمی میكردم ازم پرسید سوراخام چطوره؟
گفتم تا حالا كه بد نبوده كونت تنگ و نرمه ولی مثل اینکه شوهرت بد جوری كست رو پاره كرده گفت نه شوهرم نبوده قبل از اینكه بیایم اینجا یك قصاب تو محلمون داشتیم كه بد جوری كیرش كلفت بود و شانس آوردی كه فقط از كس منو میكرد برای همین كسم گشاد شده.


كونشو انگشت محكمی كردم و گفتم پس من هم كونتو گشاد میكنم گفت باشه كونم در اختیار توست. بلند شدم و وایسادم و كیرم رو بیرون آ وردم گفت جووون واقعا كه كلفته اینو گفت و شروع به ساك زدن كرد. خیلی وارد بود بیشتر عمیق ساك میزد و كیرم از حلقش رد میشد و زبونش به تخمام میخورد موهاشو گرفتم و سرشو به طرف كیرم فشار دادم شروع به سرفه كرد و گفت خفم كردی دهنمو بد جوری گاییدی. ..
ازش پرسیدم شهین جون تا حالا شده وقتی كونتو بگان گوز بدی؟ خجالت كشید و گفت آره اگه فشار به سوراخم و شكمم زیاد باشه بعد از خجالت سرخ شد دوباره كیرمو تو دهنش كردم و بهش گفتم فعلا كیر كلفت بخور


لبخندی زد و گفت بده بخورم حسابی ملچ مولوچ میكرد با دست دیگرش كسشو میمالید .
بعد من روی مبل نشستم و بهش گفتم كه روی كیرم بشینه كسشو باز كرد و روی كیرم نشست. كس واقعا داغی داشت وقتی نشست خیلی راحت كیرمو داخل كسش كردچند بار كه بالا و پایین شد در حالی كه كیرم توی كسش بود چرخید طوری كه پشتش به من بود و به من گفت همین جور كه داری تو كسم میكنی كونمو انگشت كن شروع به انگشت كردن كونش كردم سوراخ كونش واقعا تنگ بود با یك دست كونشو انگشت میكردم و با دست دیگه پستونشو میمالیدم واقعا حشری شده بود به من گفت قدر این موقعیتو بدون اگه یكی توی خیابون حتی از روی مانتو یا چادر منو انگشت بكنه آنقدر داد و فریاد میكن تا توجه همه به كونم جلب بشه اما تو داری مفتی تو سوراخم رو انگشت میكنی اینو كه گفت كونشو انگشت محكمتری كردم بهش گفتم میخوام بزنمت زمین و كونتو بگام؟ به من گفت یك خورده دیگه با كسم حال كن بعد كونم بزار. گفتم باشه و چند تا تلنبه دیگه زدم در همون حالت به كف دستم تف میزدم و به در كون شهین میمالیدم كونش حسابی آماده شده بود من بهش گفتم كه حالا دیگه كون میخوام گفت باشه و رفت دمرو دراز كشید و گفت بیا شروع كن گفتم نه این طوری نه من میخوام روی اون صندلی تكی پشتو رو بشینی و رونهاتو بیرون بدی گفت خیلی خوب رفت صندلی رو آورد و طوری نشست كه رویش به طرف پشتی صندلی بود و قنبل كونش كاملا بیرون افتاده بود رفتم پشتش وایسادم و سر كیرمو دم سوراخ كونش گذاشتم سر كیرمو به آرومی داخل سوراخش كردم سوراخش حتی از كسش هم گرمتر بود با این تفاوت كه خیلی تنگ بود ناله ای كرد و گفت یواش بكن یواشتر من كونم حساسه خیلی بهش اهمیت میدم...
گفتم باشه كیر منم حساسه به زور بقیه كیرمو داخل كونش كردم بعد شروع به تلنبه زدن كردم خیلی دردش میامد من برای اینكه بیشتر لذت ببرم شدت ضربه هامو بیشتر كردم طوری كه با هر فشار من صندلی قرچ و قروچ میكرد
گفتم شهین از روی صندلی بلند شو و روی زمین به حالت سجده قنبل بكن همون طوری كه كیرم توی كونش بود قنبل كرد و با دوتا دستهاش لپهای كونش رو از هم باز كرده بود تا درد كیر من كمتر بشه و كیرم راحتتر تو كونش بره اما شدت ضربه های من به حدی بود كه مجبور شد دستهاشو از روی لپهای كونش برداره و به زمین بزنه تا بر اثر شدت ضربات كیر من به جلو نره و صورتش به زمین نخوره در همون حالت شروع به حرف زدن كرد.
شهین حسابی حشری شده بود مرتب میگفن منو بكن كونمو پاره كن منو بگا جون جون من كیر میخوام حسابی كونشو گاییدم بعد كیرمو بیرون كشیدم و آب كیرمو روی كونش ریختم....

بعد از اینكه حمید رفت من سوراخ كونم بد جوری درد میكرد رفتم حموم وبعدش كه اومدم شوهرم با یكی ازدوستاشو خانمش اومده بودن شوهرم به من گفت شهین آقای سهرابی و خانمشون یكی از بهترین دوستای من هستن میخوام حسابی ازشون پذیرایی بكنی من كه كونم حسابی پاره شده بود با ناراحتی گفتم باشه!
زن آقای سهرابی اسمش سهیلا بود زن قد كوتاه با هیكلی لاغر كه فكر میكنم حدودا 45 كیلو وزن داشت شوهرم و سهرابی حسابی مست كردن و شروع به قمار بازی كردن و من با سهیلا شروع به صحبت كردیم شوهرم داشت تخته نرد بازی میكرد و بلند بلند میخندید حسابی مست شده بودن بعد یك دفعه سهرابی گفت عجب زن خوشگلی داری حاجی چقدر تپلی و بانمكه. شوهرم گفت زن تو هم خوشگله سهرابی گفت موافقی سر زنهامون شرط بندی بكنیم؟ شوهرم گفت آره من كه بدم نمیاد من فكر كردم الان سهیلا اعتراض میكنه اما با تعجب دیدم هیچی نگفت من و سهیلا رفتیم كنار شوهرم و سهرابی نشستیم و نگاه میكردیم بعد از مدتی شوهرم سهرابی رو برد خود سهرابی گفت سهیلا خودتو آماده كن.
من باورم نمیشد كه سهیلا به این راحتی خودشو در اختیار شوهر من قرار بده و سهرابی هم ناراحت نشه ولی سهرابی مثل اینكه كاملا مست شده بود و هیچی حالیش نبود سهیلا هم كاملا بیتفاوت بود لباسهایش رو دراورد و با شوهر من به اتاق خواب رفت سهرابی نشسته بود روی مبل و سیگار میكشید من طرف اتاق خوابمون رفتم دیدم سهیلاپاهاشو روی شونه شوهرم گذاشته و داره بهش كس میده پیش سهرابی برگشتم و بهش گفتم میخوای تو هم با من حال بكنی؟
گفت خودم نه چون زنم رو هم به زور میكنم اما یك پسر دارم كه 14 سالشه دوست دارم اون تورو بگاد بهش گفتم آخه اون بچه هست گفت اتفاقا نمیدونی چه كیری داره وقتی داشت مادرشو میگایید دیدمش تلفن و آدرسشو گرفتم به طرف اتاق خواب برگشتم دیدم شوهرم سهیلا رو مثل پر كاه تو دستاش گرفته و روی كیرش بالا پایین میكنه چون من وزنم زیاد بود نمیتونست این كار رو با من بكنه ولی سهیلا سبك بود با اینكه خودم به شوهرم خیانت میكردم طاقت دیدن گاییدن كس دیگه ای رو توسط اون نداشتم..........



بعد از اون جریان چند روز بعد سهرابی زنگ زد و گفت بیا خونمون اوضاع مناسبه وقتی رفتم خونشون دیدم خودش با پسرش نشستن روی مبل و لخت شدن سهرابی به پسرش گفت این همون خانومست كه بهت گفتم پسرش به من گفت جنده جون بیا جلو ببینم من جلو رفتم و بهش گفتم دوست ندارم كسی به من بگه جنده به من گفت كیرمو ساك بزن گفتم این دودوله نه كیر و سرشو تو دهنم كردم و شروع به مكیدنش كردم بعد باباش گفت ناراحت نباش الان كیر واقعی میدم بخوری بعد به سر كیرش سس گوجه فرنگی زد و به من گفت كه بخورمش من داشتم كیرشو ساك میزدم كه پسرش گفت بابا من دست به كونش بزنم؟ سهرابی گفت بزن بابا جون ...پسره دستشو تو كون من كرد سس سر كیر سهرابی تموم شده بود كیرشو دوباره دراورد و سس بهش زد و دوباره تو دهن من چپوند پسرش هم ناخن هاش تیز بود و سوراخ كون و كسم رو خراش میداد و اذیت میكرد....
بعد سهرابی به پسرش گفت بره كنار تا بتونه منو بكنه پسرش روی مبل نشست و من هم روی مبل خم شدم و شروع به مكیدن دول پسرش كردم سهرابی هم پشت سر من قرار گرفت انگشت بزرگشو تو كونم كرد كه كاملا بتونه به كونم مسلط بشه بعد مجبورم كرد كه پاهامو بیشتر باز كنم و كیرشو با شدت تو كسم فرو كرد و مدام انگشتشو تو كونم میچرخوند آب پسرش تو دهنم اومد ولی سهرابی با شدت بیشتری تلنبه میزد یكدفه كیرشو از كسم بیرون كشید و انگشتشو هم از كونم بیرون آورد و كیرشو تو كونم فشار داد خیلی كلفت بود و كونم بد جوری میسوخت شروع به مالوندن پستونام كرد بهش گفتم شوهر من كه اینقدر بد جور زن تورو نگاییده بود كه تو اینقدر منو بد میكنی گفت اتفاقا زن بدبخت من كسش و كونش جر خورده بود طوری كه همون شب میخواستم بكنمش دیدم اصلا نمیتونه تكون بخوره اینو كه گفت كیرشو با شدت تو كونم فرو برد ناله ای كردم بعد از چند بار تلنبه زدن دستشو تو موهام كرد و كله منو به زور برگردوند و آب كیرشو تو صورتم و دهنم خالی كرد